دليل چهارم: اجماع صحابه
اتفاق صحابه بر اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله بايد داراى مقام عصمت باشد، از جمله دلايلى است كه مى توان بر عصمت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله اقامه كرد.
زرقانى مالكى درباره عصمت پيامبر مى گويد:
إنّه معصوم من الذنوب بعد النبوة وقبلها، كبيرها وصغيرها وعمدها وسهوها على الأصحّ، في ظاهره وباطنه، سرّه وجهره، جدّه ومزحه، رضاه وغضبه، كيف؟ وقد أجمع الصحب على اتباعه والتأسي به في كلّ ما يفعله;1
به درستى كه ]نبى[ پيش و پس از نبوت، از گناهان بزرگ و كوچك، چه از روى عمد باشد و يا به سهو ـ بنا بر قول اصح ـ معصوم و منزه است، در ظاهر و باطنش آشكار و نهانش، جديّت و شوخيش، رضايت و غضبش… چرا اين گوه نباشد؟ در حالى كه صحابه بر پيروى و تأسّى به او در آن چه انجام مى دهد اتفاق نظر دارند.
در اين عبارت به اجماعِ صحابه بر تبعيّت و پيروى از تمامى از اعمال پيامبر تصريح شده است. حتى در امور عادى كه ربطى به تبليغ دين ندارد; مانند خريد و فروش، چه قبل از نبوت و چه پس از آن.
تقى الدين سبكى نيز كه از محققان بزرگ اهل تسنّن است و به مباحث به صورت علمى و تحقيقى مى نگرد، به اجماع امت بر عصمت انبياء تصريح مى كند. وى در اين باره مى نويسد:
إجتمعت الأمّة على عصمة الأنبياء فيما يتعلّق بالتبليغ وغيره;2
امت بر عصمت پيامبران چه در مباحث تبليغى و چه غير تبليغى اجماع دارند.
مؤيد اجماع صحابه بر عصمت پيامبر صلى الله عليه وآله واقعه «ذو الشهادتين» است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله با مردى مشغول گفت و گو و بحث بودند. در حالى كه مردم دور ايشان جمع شده بودند، خزيمة بن ثابت پس از شكافتن جمعيت، خود را به پيامبر مى رساند. در اين حال مردى عرب به پيامبر عرضه مى دارد: شما اين حيوان را از من خريدارى نموده و پول آن را نداده ايد. پيامبر در پاسخ فرمودند: من پول اين حيوان را داده ام. مرد عرب گفت: پس شاهدى بر مدعاى خود اقامه كنيد!
بلا فاصله خزيمه جلو آمد و گفت: من شهادت مى دهم پيامبر اين حيوان را از تو خريدند و پولش را به تو دادند.
اعرابى از خزيمه پرسيد:
أتشهد ولم تحضرنا؟ وقال له النبي صلّى الله عليه وآله: أشهدتنا؟ فقال له: لا يا رسول الله، ولكنّي علمت أنك قد اشتريت. أفأصدّقك بما جئت به من عند الله ولا اُصدّقك على هذا الأعرابي الخبيث;3
آيا شهادت مى دهى در حالى كه نبودى؟ پيامبر ]نيز[ به او فرمود: آيا ]خريد و فروش[ ما را مشاهده كردى؟ خزيمه گفت: خير اى رسول خدا! وليكن دانستم كه شما ]از اعرابى [خريده ايد; چگونه شما را در آن چه از جانب پروردگار مى آوريد تصديق كنيم و آن گاه شما را در مقابل اين اعرابى خبيث تصديق نكنيم؟!
در شرح كلام خزيمه بايد گفت: چگونه مى شود پيامبرى كه فرستاده خدا و بازگو كننده وحى است، از غيب خبر مى دهد و تمام حقايق را به مردمان مى رساند و بر كلمات وى نيز ترتيب اثر مى دهيم، مرتكب دروغ شده است؟!
آرى به راستى چرا خزيمه با اين قاطعيّت شهادت مى دهد؟
زيرا وى باب سهو، نسيان و خطا را بر پيامبر صلى الله عليه وآله بسته مى بيند تا چه رسد به اين كه ـ نعوذ بالله ـ رسول خدا صلى الله عليه وآله بخواهند مال مردم را به دروغ تصرف كند!
اين واقعه گواهى است بر كلمه «أجمع الصحابة على ذلك» و همين اعتقاد صحابه نسبت به پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مؤيد استدلال به اجماع در مسأله عصمت است.
1 . شرح الزرقاني على المواهب اللدنّية : 7 / 328.
2 . إمتاع الأسماع: 3 / 114.
3 . الكافي: 7 / 401 / ح 1، باب نوادر. اين جريان در منابع اهل سنّت نيز آمده است. براى اطلاع بيشتر ر.ك: الطبقات الكبرى: 4 / 379 ـ 380; المصنّف (صنعانى): 8 / 366 / ح 15565.