تعريف علم كلام
در تعريف، فايده و هدف از تأسيس علم كلام اختلاف زيادى وجود ندارد. قاضى ايجى در تعريف اين علم مى گويد: «كلام علمى است كه با وجود آن مى توان قدرت بر اثبات عقايد دينى، آوردن حجت و دفع شبهه را پيدا كرد».1
وى به ذكر فوايد علم كلام پرداخته و مى نويسد:
«نخست: پيشرفت از مرحله تقليد به جايگاه بلند يقين…;
دوم: راهنمايى علم پژوهان به ارائه ادلّه و الزام مخالفان به آوردن دليل…;
سوم: حفظ ريشه ها و اصل هاى دينى از شبهات منحرفين كه موجب سست شدن عقايد مى شود.
چهارم: علم كلام مبناى ديگر علوم شرعى است. به عبارت ديگر اين علم ريشه آن علوم است.
پنجم: سالم سازى اعتقادات. با سالم شدن اعتقاد نيّت پاك مى شود و با پاكى نيّت، اميد قبولى عمل مى رود».
او در ادامه مى افزايد: «و در پى آن، هدف اصلى اين علم رساندن انسان است به رستگارى در دنيا و آخرت».2
تفتازانى نيز چنين مى گويد: «كلام، علم به عقايد دينى بر مبناى دليل هاى يقينى است… و هدفش، شيرين نمودن طعم ايمان به واسطه يقين است و نتيجه آن نيز، سعادت در دنيا و نجات در عقبا است».3
فيّاض لاهيجى ـ شارح تجريد ـ هر دو تعريف را در كتاب شوارق الإلهام فى شرح تجريد الكلام خود آورده است.4
پس هدفى كه علماى اسلام به خاطر آن علم كلام را تشكيل داده اند، شناخت اصول دين از راه استدلال به عقل و نقل است تا فرزندان اين اُمّت، به اصول و مبانيى كه عقايد آنان بر آن بنا شده، آگاهى پيدا كنند; چرا كه تقليد در اصول دين از ديدگاه بيشتر علما ـ اگر نگوييم همه علما ـ جايز نيست و همانا بر هر مكلّفى چاره اى نيست مگر تلاش و تحقيق براى كسب عقيده هاى صحيح.
پس اين نخستين هدفى است كه از تأسيس اين علم و تدوين و تأليفش در نظر گرفته شده است. اين علم از علوم ضرورى و بر تك تك مردم لازم است; چرا كه اين علم عهده دار بيان اعتقاداتى است كه هر مكلّفى ملتزم به كسب آن مى باشد.
همان طور كه علم فقه از جهت عملى، در جايگاه بيان امور جايز و يا غير جايز است، علم كلام نيز عهده دار حفظ ريشه ها و پايه هاى اعتقادى است.
طبيعى است كه وقتى انسان دليل ها و براهين را به طور كامل فرا مى گيرد، قدرت دفاع از عقائد خود را پيدا مى كند و شبهاتى كه در اين باره مطرح مى شود را به آسانى جواب مى دهد، بلكه با قلم و زبانش ديگران را به عقيده خود دعوت مى كند و از اين جهت است كه علما اهميت بسيار زيادى براى اين علم قائلند و فراوانى تعداد كتاب هايى كه از مذاهب مختلف اسلامى در اين علم تأليف شده است را مى توان در زمره دلايل اهميت و جايگاه اين علم دانست.
علم كلام يكى از علوم اساسى اسلام است. اين علم ريشه در قرآن، روايات و عقل سليم دارد و از اين علم تعبير به «علم اصول دين» نيز مى شود.
اين علم مشترك در ميان تمامى فرق است، هر چند برخى از محقّقين قائلند به اين كه شيعيان مؤسس اين علم هستند.5
اهل سنّت در مباحث كلامى به دو مكتب بزرگ «أشاعره» و «معتزله» تقسيم شده اند. آنان در بسيارى از مسائل اختلاف شديدى دارند و روش استدلالاتشان با هم تفاوت گسترده اى دارد، ليكن حقيقت آن است كه أشاعره در بسيارى از بحث هاى مورد اختلاف ميان شيعه و اهل تسنّن، پيرو معتزله شده و از فكر آنان استفاده نموده اند.
1 . المواقف: 1 / 32.
2 . همان: 1 / 40 ـ 41.
3 . شرح المقاصد في علم الكلام: 1 / 5.
4 . شوارق الإلهام فى شرح تجريد الكلام: 5.
5 . تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام: 350 ـ 351.