ضرورت وجود وصى در اسلام
بنابراين اگر بخواهيم همين موضوع را به پيامبر خدا و ائمّه عليهم السلام تطبيق دهيم، وصيّت پيامبر اكرم به ائمّه و وصى بودن آنان اين گونه خواهد شد كه عهد الهى نزد آن بزرگواران بماند و اين همان عهدى است كه قرآن مى فرمايد:
(قالَ إِنّي جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتي قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظّالِمينَ);1
خداوند فرمود: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: و از دودمان من (نيز پيشوايانى قرار ده). خداوند فرمود: پيمان و عهد من به ستم گران نمى رسد.
پرواضح است كه همه مفسّران و دانشمندان در ذيل اين آيه منظور از عهد را امامت دانسته اند.2
با توجّه به آن چه بيان شد، مفهوم وصيّت متقوّم به اين خواهد بود كه سه طرف موجود باشد:
1 . موصى (وصيت كننده);
2 . وصىّ;
3 . مورد وصيّت (من به الوصيّه) يا (ما به الوصيّة);
و موصى له است، در صورتى كه وصيت شود وصى چيزى را به كسى بدهد.
پس در تحقّق عنوان وصيّت وجود اين اطراف ضرورى است.
1. سوره بقره (2): آيه 124.
2. ر.ك: تفسير القمى: 2 / 226، تفسير العيّاشى: 1 / 57 ـ 58، حديث 88 و از تفاسير اهل سنّت: تفسير ابن ابى حاتم: 1 / 223، حديث 1178، احكام القرآن: 1 / 83 ، تفسير فخر رازى: 4 / 40.