علاّمه حلّى قدس سرّه درباره نزول سوره دهر و دلالت آن بر امامت امير مؤمنان على عليه السلام مى گويد:
اين سوره بر فضايل بسيارى دلالت دارد كه هيچ كس در آن بر على عليه السلام پيشى نگرفته و پس از آن حضرت نيز هيچ كس از اين فضايل برخوردار نخواهد شد، از همين رو او از ديگران برتر است و همين برترى، امامت او را به اثبات مى رساند.
ابن تيميه در پاسخ علاّمه مى گويد:
اين حديث به اتّفاق نظر حديث شناسان، كه پيشروان و داوران اين امر هستند، دروغ و جعلى است، و سخن آنان در اين باب براى ما ملاك است; به همين دليل اين حديث در كتاب هايى كه در نقل به آن ها مراجعه مى كنند روايت نشده است، نه در صحاح، نه در مسانيد، نه در جوامع و نه در سنن، مؤلفان نيز كه گاهى در روايت احاديث ضعيف، مسامحه مى كردند، اين حديث را در باب فضايل، روايت نكرده اند… .
دلايل كذب اين حديث فراوان است، از جمله روايت شده: على عليه السلام در مدينه با فاطمه عليها السلام ازدواج كرد… و سوره دهر به اتّفاق اهل تفسير و نقل، مكّى بوده و هيچ كدام نگفته اند كه اين سوره مدنى است.1
ما پيش تر اشاره كرديم كه اصل در دو اشكال پيشين، ابن تيميه است و هم چنين مسأله اصلى، اشكال اول است، زيرا همان گونه كه در اين سخنان، اشاره شد، مكى بودن سوره مهم ترين دليل براى ادّعاى دروغ بودن اين حديث است… .
آيا سوره دهر مكى است؟
ابن تيميه مى گويد: «به اتّفاق نظر اهل تفسير و نقل، سوره دهر مكّى است و هيچ كس نگفته كه اين سوره مدنى است».
اما جالب است كه در تفسير بغوى آمده است:
«اين سوره مدنى است و سى و يك آيه دارد».2
هم چنين در تفاسير ديگرى هم چون آلوسى آمده است: «مجاهد و قتاده گفته اند كه همه اين سوره، مدنى است.
حسن، عكرمه و كلبى گفته اند: اين سوره مدنى است جز يك آيه از آن (وَلا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا)3 كه مكّى است.
برخى ديگر گفته اند: اين سوره مدنى است، اما از آيه (فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ…)4 به بعد، مكى است».5
فراتر اين كه همان طور كه امام قاضى شوكانى مى گويد: مدنى بودن سوره دهر سخن جمهور (اكثريت) مفسّران است6 و قرطبى نيز در تفسير خود، اين اعتقاد را به جمهور مفسّران، نسبت داده است.7
هم چنين آلوسى با نقل ديدگاه امام ابن عادل، مى نويسد: او نيز مدنى بودن اين سوره را باور اكثريت مفسّران، دانسته است.
وى مى گويد: «شيعه نيز بر اين اعتقاد است».8
به راستى چگونه مى توان گفت: «به اتّفاق اهل تفسير و نقل سوره دهر مكّى است» و «هيچ كس نگفته كه اين سوره مدنى است»؟!
ايرادى ندارد كه به مقام بغوى در ميان مفسّرانى كه مى گويند اين سوره مدنى است، اشاره كنيم، زيرا ابن تيميه در منهاج السنه، بر تفسير او تكيه كرده و تصريح مى كند كه بغوى، هيچ كدام از احاديثِ جعلى را ـ البته به زعم خودش ـ كه ثعلبى به نقل آن ها پرداخته، ذكر نكرده است.9
كوتاه سخن اين كه سوره دهر مدنى است نه مكّى و به اين ترتيب، دليل اصلى آن ها براى رد حديث نزول دهر ساقط مى شود.
1 . منهاج السنة: 7 / 177 ـ 179، چاپ جديد.
2 . معالم التنزيل: 5 / 495.
3 . سوره دهر: آيه 24.
4 . همان.
5 . روح المعانى: 29 / 150.
6 . فتح القدير: 5 / 343.
7 . الجامع لأحكام القرآن معروف به تفسير القرطبى: 19 / 118.
8 . روح المعانى: 29 / 150.
9 . منهاج السنة: 7 / 12، چاپ جديد.