نگاهى به سند اين حديث
در سند اين حديث نام سه تن از راويان وجود دارد كه قابل بررسى و دقّت نظر است. اكنون آن ها را طبق نظر رجال شناسان بررسى مى نماييم:
1 ـ سالم بن علاء مرادى
اين راوى محور حديث است. ابن حزم پس از نقل آن روايت ـ همان طور كه پيش از اين آمد ـ مى گويد: سالم از نظر نقل حديث ضعيف است.
ذهبى در ميزان الاعتدال درباره وى مى گويد: ابن مَعين و نَسايى او را ضعيف دانسته اند(1).
در كتاب الكاشف در شرح حال او آمده است: سالم ضعيف شمرده شده است(2).
صاحب كتاب تهذيب التهذيب نيز درباره او اين گونه گفته است: دُورى از ابن مَعين نقل مى كند كه سالم ضعيف الحديث است(3).
در كتاب لسان الميزان آمده است: عُقَيلى او را ذكر كرده و ابن جارود وى را ضعيف دانسته است(4).
2 ـ عمرو بن هرم
يكى ديگر از راويان حديث مزبور عمرو بن هرم است كه قَطّان او را ضعيف دانسته است(5).
3 ـ وكيع بن جَرّاح
سومين راوى وكيع بن جَرّاح است كه رجال شناسان او را مورد طعن و عيب قرار داده اند(6).
غير از اين سه راوى، در بيشتر طرق سند حديثى كه از حذيفه نقل شده است، فردى با عنوان «مولاى ربعى بن خراش» وجود دارد كه طبق تصريح ابن حزم فرد مجهولى است.
البتّه در بعضى از طرق از اين مولى با نام «هلال» اسم برده شده كه او نيز مجهول است. ابن حزم در اين مورد مى گويد:
برخى اين فرد را با نام هلال، مولاى ربعى ذكر كرده اند در حالى كه اين شخص مجهول و ناشناخته است و اصلاً معلوم نيست كه او كيست(7).
(1) ميزان الاعتدال: 3 / 166.
(2) الكاشف: 1 / 297.
(3) تهذيب التهذيب: 3 / 338.
(4) لسان الميزان: 3 / 8 .
(5) ميزان الاعتدال: 5 / 349.
(6) همان: 7 / 127.
(7) الإحكام في اصول الأحكام: 6 / 809 .