متن فرمایشات حضرت آیت الله میلانی به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمد و اله الطاهرین لاسیما بقیة الله في الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
در سالهای گذشته روزهای دوشنبه در همین مکان جلسه داشتیم.
بحث هایی را مطرح می کردم و آن جلسه متوقف شد و کرونا هم اضافه شد اما تقاضای دوستان همچنان ادامه داشت تا آن جلسه ادامه پیدا کند، چه از داخل حوزه علمیه چه از خارج حوزه تقاضا زیاد بود بلکه از خارج کشور تقاضا بود چرا تعطیل شده؟ بنده هم هرچه عذر آوردم و الآن هم نه آن مجال سابق را دارم و نه حال سابق را، در عین حال احساس تکلیف میکنم تا مطالبی را عرض کنم.
اما مطالبی را که عرض خواهم کرد ان شاء الله مطالبی خواهد بود که برای اکثر آقایان و خانم ها تازگی داشته باشد، مطالبی عرض خواهم داشت که شاید از دیگری شنیده نشود.
حال که قرار شده شروع کنیم بنده هم به نوبه خودم دعوت میکنم که کسانی که طالب این مباحث هستند حضور داشته و اهمیت بدهند و عنایت داشته باشند. تمام کسانی که علاقمند هستند در اسلام بالخصوص در صدر اسلام چه گذشته؟ تمام آن هایی که دم از تاریخ و تاریخ شناسی می زنند و همه آن هایی که اهل ولایت و ارادت به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام دارند عنایت کنند تا این مطالب هر چه بیشتر مورد مذاکره قرار گیرد و به نوبه خودشان این مطالب را به دیگران برسانند.
غرض از این جلسه و طرح مطالب اولاً تقویت ایمان اهل ایمان است تا تحت تأثیر شبهات قرار نگیرند خصوصاً در این زمان که مخالفین توسط این فضاهای مجازی در صدد جدایی بین شیعیان و اهل بیت علیهم السلام هستند.
غرض دوم اتمام حجت بر دیگران است. دیگران بر دو قسم هستند اکثریت دیگران کسانی هستند که در این زمان طالب تحقیق هستند و به دنبال تفهم هستند، اهل تعصب و غرض ورزی و دشمنی با شیعه و تشیع نیستند و کسانی اند که «یستمعون القول ویتبعون أحسنه» هستند که ما معمولاً با اینجور افراد سر و کار داریم. و إلاّ با قسم دیگر که اقلیت و اهل تعصب هستند و منطق را نمیپذیرند ما با آنها کاری نداریم و باشند به هر حالی که هستند.
بنابراین غرض از این جلسات مشخص است و هدف دیگری ندارم و نه رد کسی و نه طعن کسی و سب و شتم کسی است و خواهید دید تمام آن چه عرض خواهم کرد مستند است دقیقاً و با کمال متانت عرض خواهم کرد.
مطالبی که عرض میکنم بر اساس منهج علامه بزرگ مرحوم علامه میر حامد حسین لکهنوی است . ایشان که در سال ۱۳۰۶ قمری فوت شدند، استاد بنده هستند و بنده مفتخرم که شاگرد مکتب ایشان هستم.
نمیدانم آیا کسی که چونان بنده شاگردی در مکتب ایشان کرده باشد وجود دارد یا خیر؟! بر اساس مکتب ایشان عرایضی را عرض خواهم کرد.
بنده کسی هستم که اسم ایشان را در این دیار احیا کردم و کسی هستم که کتاب عبقات الانوار را احیا کردم و آثار علمای هندوستان را در این دیار احیا میکنم و خواهم کرد و افتخار خواهم کرد ان شاء الله. عرایض بنده بر این اساس است.
طرح این مطالب هرگز موجب تفرقه نیست بلکه طرح این مطالب ضرورت دارد. همانطور که عرض کردم تقویت ایمان و اتمام حجت است بر کسانی که اهلیت دارند.
کسانی در این جامعه وجود دارند که میگویند نباید این مطالب طرح شود و باید دنبال وحدت باشیم و نباید اختلاف را دامن بزنیم و باید به دنبال وحدت باشیم.
اولا باید گفت کلمه وحدت غلط است بلکه باید گفته شود اتحاد نه وحدت. حال مسامحه در تعبیر است اشکال ندارد ولی باید وحدت در سایه کتاب و عترت باشد به همانطوری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند.
وحدت قانون دارد ملاک دارد ضابطه دارد و راه دارد. اگر منظور از وحدت، اتحاد سیاسی است البته کشورهای اسلامی باید در این معنا متحّد باشند و کسی مخالف نیست در این معنا، اما وحدت و اتحاد در مسائل و مبانی اعتقادی که ما با دیگران وحدت داریم یا داشته باشیم، هرگز بحث علمی منطقی و مستند و مستدل بر منابع دسته اول نبوده و مفرق نیست بلکه وسیله اجتماع و اتحاد است و همه بزرگان بر این معنا توصیه دارند و احدی مخالف آن نیست.
علاوه بر اینکه وحدت و اتحاد باید طرفینی باشد، اینکه ما کوتاه بیاییم و کمرنگ کنیم بعضی از مبانی را و انکار کنیم و یا نفی کنیم برخی مبانی را و کتمان کنیم برخی حقایق را، آیا این منظور وحدت است؟
دیدم برخی منادیان وحدت در این کشور قضیه را به مناقصه گذاشتند!! آقایی گفت اختلاف ما با دیگران پنج درصد است!! دیگری گفت ده درصد است!! دیگری گفت پانزده درصد است!!
ما که در حوزه علمیه هستیم بهتر از دیگران می دانیم که از خود باری تعالی گرفته تا بحث مهدویت در مبانی اعتقادی؛
واز کتاب الطهاره گرفته تا دیات در فقه! ما همه اینها را خواندیم و درس گفتیم!
ولکن در سراسر شریعت بین ما و اهل تسنن اختلاف است، خیال نکنید و این شعارها را باور نکنید.
ولکن از نظر اجتماعی و اخلاقی و انسانی ما با آنها موظفیم خوش برخورد باشیم و روابط انسانی و رعایت آداب باید باشد، باز احدی در این جهت مخالف نیست.
بنده خودم شاهد بودم علامه امینی با بزرگان بغداد رفت و آمد داشتند و حتی آنها میآمدند نجف وارد می شدند بر ایشان! مرحوم پدرم که از علمای بزرگ بودند با بعضی از علمای بزرگ اهل عراق از اهل سنت ارتباط داشتند و بنده خودم الآن هستند کسانی که با بنده در ارتباط هستند و شیعه نیستند.
مسائل اخلاقی و اجتماعی صد در صد باید رعایت شود، اما مبانی اعتقادی و فقه و شریعت قابل معامله نیست!
این کسانی که دعوت به وحدت می کنند اتفاقاً خود این ها مفرّق هستند و خود اینها اهل تفرقه هستند در داخل شیعیان ایجاد تفرقه می کنند.
حال برای شما یک نمونه را خواهم گفت تا شما بدانید وقتی بنده یا امثال بنده مطلبی را عرض میکنیم بی ربط حرف نمی زنیم. در همین کشور در جمهوری اسلامی ایران در یکی از شبکه های رسانه ملی در شام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها آقایی را دعوت کردند.
بنده خبر نداشتم، شخصی برای بنده فرستاده است، مطالبی را که آن آقا گفته را فرستاده است. این آقا را دعوت کردند و مطالبی این شخص گفته است!!
از قول من نقل کنید جایز نیست بر شبکه ملی از چنین شخصی دعوت کند.
من عبارات را میخوانم:
خطبه حضرت زهرا در جهت ایجاد وحدت بین مسلمین و جلوگیری از انشقاق امت می باشد!!
امتحان حضرت امیر هم برای رسیدن به مقام امامت همان صرف نظر کردن از خلافت ظاهری و پرداختن به خلافت باطنی و همکاری با خلفا بوده تا اینکه وحدت مسلمین شکسته نشود!!
حضرت زهرا با توجه به جایگاه ممتاز خویش می توانستند با قدرت به میدان بیایند و از خلافت حضرت علی دفاع کنند اما این کار را نکردند برای حفظ وحدت!!
خلافت ظاهری مقام مهمی نبود برای حضرت امیر!!
حضرت امیر ابتدا برای مدتی بیعت نکردند بعد دیدند ابوبکر و عمر به دستورات اسلام عمل می کنند و مردم را برای فتوحات تجهیز می کنند و از طرفی برای دین اسلام فتنه هایی شدت گرفته حضرت اسلام را بر خلافت ظاهری خودشان مقدم داشتند!!
(خلافت ظاهری حضرت غیر از اسلام است؟! و اسلام غیر از خلافت ظاهری حضرت است؟! و ایشان اسلام را مقدم داشتند و با ابوبکر بیعت کردند؟!
این مطالب در کشور ما در تهران در شام شهادت حضرت صدیقه سلام الله علیها در یکی از شبکه ها پخش شده است.)
حضرت علی و حضرت فاطمه رفتند به دنبال خدا و اسلام و قرآن و مقام را هم برای خدمت به اسلام و قرآن می خواستند یعنی به این دلیل با دستگاه خلافت منازعه و مخالفت نکردند!!
این امتحان که عبارت از عدم مخالفت و منازعه با خلفا است و صرف نظر کردن از خلافت و همکاری با دستگاه خلافت در واقع همان شرط نائل شدن حضرت علی به مقام امامت بود!!
خلفا وقتی دیدند که حضرت امیر یکپارچه اخلاص به اسلام هستند در هر کاری با حضرت امیر مشورت میکردند و در همه موارد نظرات و مشاورهای حضرت امیر را بر نظرات تمامی صحابه برتری می دادند!!
بسیاری از اصحاب خاص حضرت امیر مثل عمار یاسر و مالک اشتر در فتوحات شرکت فعال داشتند!!
حضرت زهرا هم اگر اهل دنیا بودند می توانستند اختلاف و تشنج ایجاد کنند اما این کار را نکردند!!
هم حضرت امیر و هم حضرت زهرا مردم را به وحدت دعوت کردند و این خیلی مهم است!!
البته خلفا خطاهایی هم داشتند و هیچ وقت ادعای عصمت نداشتند!!
حضرت فاطمه ضریح ندارد زیرا در عربستان اجازه نمی دهند برای کسی ضریح ساخته شود!!
توجه دارید؟!
حضرت فاطمه ضریح ندارد زیرا حکومت عربستان اجازه نمی دهند برای کسی ضریح ساخته شود!!
اینها جملاتی بود که این آقا گفته است.
من از این آقا و امثال این آقا می پرسم از علی میلانی و امثال او چه توقعی دارید؟!!
و از سایر اهل ایمان، شیعیان و اهل ولایت سوال دارم که از بنده چه توقعی دارید؟!
بنده از مسئولین کشور خواهش می کنم و از مسئولین رسانه ملی تقاضا دارم به این چنین افرادی که جریحه دار کننده قلوب شیعیان هستند، فرصت ندهند این اباطیل را در فضای این کشور که کشور امام زمان و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هست، پخش شوند.
بنده در این جلسات به حول قوه الهی و با عنایات حضرت ولیعصر علیه السلام مطالب جدید خواهم داشت.
در این مطالب نه سب و نه شتم به کسی است و نه جسارت به کسی خواهم کرد. ابداً شأن من نیست جسارت کردن به کسی. و از منابع دسته اول مطالب را نقل خواهم کرد.
باید دید اساساً اختلاف از کجا شروع شده؟ خود قران مجید چه میفرمایید؟ در روایات معتبره از پیامبر اکرم و امیرالمومنین علیهما السلام سبب اختلاف چیست؟ اختلاف از کجا شروع میشود؟!
سبب اول اختلاف ریاست طلبی است، هوای نفس و اتباع هواست.
خواهم خواند برخی از آیات و روایات را. شما فکر می کنید اختلاف از سقیفه شروع شد؟! نخیر
اختلاف، و طرح اختلاف، و طلب ریاست سال ها قبل از سقیفه بوده است.
بلکه از روزهای اول اسلام و از خود مکه مکرمه شروع شده است.
فقط اشاره می کنم؛ شرح مطلب بماند در وقت خودش. وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله مأمور شدند به اعلان دعوتشان و مردم مکه را دعوت کردند به اسلام، کسانی آمدند و ایمان آوردند به ایشان حقیقتاً و تا آخرین لحظه عمر بر ایمان خودشان بودند و هرگز انحرافی در سیره آن ها نیافتیم.
یک قسم کسانی آمدند ایمان آوردند ولکن ایمانی مشروط، گفتند به شرطی ایمان می آوریم که ریاست بعد شما برای ما باشد. که حضرت نپذیرفتند و قبول نکردند ایمان آن ها را. و آنها رفتند به راه خودشان.
قسم سوم کسانی اند که ایمان را وسیله قرار دادند برای اهداف و مقاصد خودشان، اینها آمدند اسلام آوردند ظاهراً و شرطی هم نکردند ولی به تعبیر امروز، در واقع نفوذی بودند.
بنابراین ریاست طلبی هدف بوده، دنیا طلبی هدف بوده، هوای نفس هدف بوده، و به قول امیرالمؤمنین علیه السلام اتّباع هوا هدف بوده. و این از روز اول بوده نه از روز سقیفه!
و در طول این مدت کار کردند، حزب تشکیل دادند.
ما اینها را باید بخوانیم و بدانیم، ایمان شیعیان تقویت میشود با علم به این امور و حقایق این امور باید گفته شود.
باید بدانیم تشیع از کی شروع شد؟ آیا تشیع را عبدالله بن سبأ ساخته؟!
آیـا در بین صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله شیعی وجود نداشته؟!! آیــا در زمان خود پیامبر صلی الله علیه وآله تشیع نبوده؟!
این آقایان داشنمندان امروز از کشورهای مختلف از مصر و عربستان و اردن و برخی کشورهای خلیج در این مورد چه می گویند؟! همه اینها را عرض خواهم کرد. علمای الازهر و اساتید بزرگ مصر، نظراتشان را بیان خواهم کرد.
باید بدانیم روش امیرالمؤمنین علیه السلام چه بوده؟ در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سیره شان چه بوده؟
بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله آن ۲۵ سال سیره شان چه بوده؟ بعد از ۲۵ سال در آن ۵ سال که مردم با حضرت بیعت کردند سیره شان چگونه بوده؟
باید بدانیم امیرالمؤمنین علیه السلام با کسانی که با ایشان بیعت نکردند چگونه رفتار کردند؟
با کسانی که با ایشان محاربه کردند چگونه رفتار کردند؟ چه آنهایی که در داخل حجاز یا داخل شام بودند؟
و اساساً سیاست امیرالمؤمنین علیه السلام در آن ۲۵ سال اول مشاوره دادن به آقایان بوده یا …؟ آیا یک شیعی اینجور تعبیر می کند؟! من یک موردش را امروز برای شما میگویم.
خلیفه دوم آقایان می خواست برود به خارج عربستانِ آن روز و حجاز، و می خواست برود و لشکرکشی کند، حضرت به او فرمودند نکن این کار را!
اینها میگویند حضرت به او مشاوره داده است!! بلکه حضرت می دانستند او فرار خواهد کرد و آبروی ظاهری اسلام می ورد! مگر او همان کسی نبود که در اُحُد و خیبر و حنین فرار کرد. همه اینها را برای شما خواهم گفت اگر خداوند متعال توفیق بدهد.
این شخص که این حرفها را می زند یا مریض است یا جاهل، اما رسانه ملی به جاهل یا مریض نباید راه بدهد.
خود سقیفه را باید کاملاً تحقیق کنیم و ببینیم در آن جا چه گذشت و چه کسانی آنجا بودند؟
و داستان از چه قرار بود و نتیجه جلسه چه شد؟
کسانی که پیامبر صلی الله علیه وآله امر کرده بودند با جیش اسامه بروند خارج حجاز و لعن کردند چه طور شد که در آخرین لحظات عمر پیامبر صلی الله علیه وآله پیدا شدند؟!
حالا باید دید به تعبیر بنده، توجیه گران ما وَقَع چه گفتند؟ آقایانی که آمدند بعد از ما وَقَع نشستند فکر کردند که چگونه توجیه کنند؟ ببینیم آیا توجیهات این ها چه بوده است؟
چگونه خواستند سقیفه را توجیه کنند و با قرآن و سنت تطبیق دهند؟ اینها را یکی یکی برای شما خواهم گفت.
عاقبة الأمر بیان خواهم کرد خلافت خلیفه اول آن ها نه به اجماع بوده، نه به کتاب، نه به سنت، نه به عقل، نه به شورا و نه به انتخاب اهل حل و عقد بوده و به هیچ یک از این ها نبوده است بلکه به قهر وغلبه بوده است.
این را به اثبات خواهم رساند. می دانید بالقهر و الغلبه یعنی چه؟ عرض خواهم کرد همه اینها را.
تمام مطالب اینها با عنایات حضرت ولیعصر سلام الله علیه چه از سابقین و چه از معاصرین اینجاست، و عرض خواهم کرد.
لذاست که گفتم این جلسات ایمان اهل ایمان را تقویت خواهد کرد و برای دیگران اتمام حجت خواهد بود.
از خداوند متعال می خواهیم که همه ما را موفق بدارد تا حق را بشناسیم و پای حق بایستیم و مدافع از حق باشیم و از خداوند متعال می خواهیم آنهایی که ناحق هستند و ناحق گفتند و ناحق عمل کردند و به ناحق هم به اسلام ظلم کردند و هم به مسلمین ظلم کردند و هم به کفار و هم به یهود و هم به نصاری و به همه بشریت ظلم کردند نه فقط به امیرالمؤمنین علیه السلام! اینها را عرض خواهم کرد.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته