بسم الله الرحمن الرحیم
اخیراً از من مکرّر سؤال شده که حقیقت فتح ایران و آمدن اسلام به این کشور در زمان خلیفۀ دوم چیست؟
من لازم دانستم که نکاتی را عرض کنیم در جواب این سؤال و واضح شدن این حقیقت.
اوّلاً: باید بدانیم که برنامۀ اسلام این نبوده که توسط شمشیر، کشورها را فتح کند. بِنا بر این نبود و عمل پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله این نبود، اساساً اسلام دین منطق است، اسلام دین استدلال است، احکام شریعت در اسلام مطابق عقل و فطرت است. هرکسی که اسلام را بفهمد خواهناخواه میآید بهطرف اسلام، دیر و یا زود. برنامۀ اسلام این نبوده، ملاحظه میکنید امیرالمؤمنین را وقتی پیامبر اکرم برای اولین بار فرستادند به یمن، تا مردم یمن را حضرت دعوت کند به اسلام، با بیانات امیرالمؤمنین علیه السلام مردم یمن مسلمان شدند و تا به امروز شیعه هستند، بهتوسط حضرت امیرالمؤمنین اینها مسلمان شدند و اهل ولایت، حالا بعداً مذاهبشان یکمقداری فرق کرد، امّا بههرحال شیعه هستند، امیرالمؤمنین، جنگی، شمشیری به کار نبردند در اسلام اهل یمن. نگاه کنید ابوذر را، عثمان تبعید کرد به شام، یک مرد تبعیدی، تبعید شده، در شام مستقرّش کردند، باعث تشیّع اهالی شام شد که مردم جبل عامل که الآن شیعه هستند به برکت ابوذر شیعه شدند، شیعیانی که ما به وجودشان افتخار میکنیم امروز، همین حزب الله شیعیان لبنان، بهبرکت ابوذر یک فرد تبعیدی، اما از اصحاب پیامبر اکرم بوده، بیان داشته، استدلال داشته، مطلب داشته برای گفتن، مردم تحت تأثیر قرار گرفتند. شما فکر میکنید اگر فتح ایران به شمشیر نشده بود، ایرانیها مسلمان نمیشدند؟ زود و یا دیر مسلمان میشدند و به طرف اسلام میآمدند. این اوّلاً.
ثانیاً خلیفۀ دوم، خودش فی نفسه اهل استدلال و بحث و منطق نبوده، این یک واقعیت است، این امور را بلد نبوده، خیلی از اوقات حتّی آیهای از قرآن مجید را نمیدانسته و عذر میآورده که «ألهاني الصفق بالأسواق»؛ مشغول کار و کاسبی بودم نرفتم یاد بگیرم. این نگاه کنید الآن، این کلمۀ ألهاني الصفق بالأسواق، این جمله را شما الآن وارد این دستگاههای امروزه، ببینید چند مورد میآید، از منابع خود اهلسنّت. در یک موارد خیلی جزئی که لفظی از الفاظ قرآن است، حکمی از احکام شریعت است، خوب این آقا بلد نبوده و اساساً خشن بوده، شما نگاه کنید تاریخ را، خود اسلامِ خودش با خشونت بوده، یعنی شمشیر به دست گرفته از خانه رفته بیرون تا خواهرش را به قتل برساند، چون خواهرش مسلمان شده، حالا در بین راه چطور شد و چه شد و عرض کنم خدمتتان که مسلمان شد، هیچ یک از صحابۀ رسول خدا اینچنین مسلمان نشد که ایشان مسلمان شدند به این صورت، پس اهل منطق و استدلال نبوده و اساساً اهل خشونت بوده، این اولاً.
ثانیاً: در زمان او وضع اقتصادی بسیار بد بوده و مردم به دنبال یک درآمدهای جدیدی بودند، دنبال غنیمت بودند، غنایم جنگی به دست بیاورند، این ثانیاً.
ثالثاً: یک مسألۀ سیاسی هم در بین بوده و آن مسأله عبارت از این است که حکومت خلیفۀ دوم طول کشیده و مردم خسته شدند، هم از رفتارش و هم از مشکلات اقتصادی که وجود داشته، حتّی بعضی از صحابۀ پیامبر اکرم را در مدینه حبس کرده، به اینها گفته که اگر بروید خارج مدینه یا به کشور دیگری بروید مردم را علیه من تحریک میکنید، برای اینکه حکومت تضعیف نشود، بزرگان صحابه را در مدینه حبس کرده، خوف این را داشته که مردم برعلیهاش شورش کنند، خوف قیام مردمی برعلیهاش داشته، یعنی همان داستانی که برای عثمان اتفاق افتاد، ایشان این خوف را داشته نسبت به خودش، مخصوصاً شیعیان امیرالمؤمنین به فکر چاره بودند، التفات میفرمایید، اینکه من میگویم که جنبۀ سیاسی دارد شما نگاه کنید در قضایای عثمان، وقتی عثمان را محاصره کردند بزرگان مشاورینش را دعوت کرد جلسه تشکیل دادند مشورت کنند که چکار باید کنیم یکی از راهحلهایی که در آنجا مطرح شد عبارت از این بود که مردم را بفرستیم برای فتح بلاد، اینها را ترغیب بکنیم از مدینه بیرون بروند، مشغولشان بکنیم به فتوحات، این یکی از طرحها بوده در جلسه، همچنانی که عمر این کار را کرد، آنجا گفتهاند، مسألۀ فتوحات یک جنبۀ سیاسی داشته اساساً که سربازان اسلام از مرکز دور باشند، این فیالواقع یک کاری بوده که دو جنبه داشته، هم جنبۀ غنایم و فواید مادی داشته، هم جنبۀ سیاسی داشته. التفات میفرمایید، پس اینکه میفرستد کسانی را به خارج از مرکز بهعنوان فتوحات، یک مسائل دیگری وجود دارد، یک امور دیگری هست ماورای این قضایا، والّا پیشرفت اسلام احتیاج به شمشیر ندارد، مخصوصاً در فتح ایران دستور داد که شیعیان بروند.
محقّقین نوشتهاند که سرداران لشکر اسلام در فتح ایران، شیعیان بودند و فتح ایران و اسلام ایرانیان به برکت شیعیان بوده، پس اگر کار خوبی هم واقع شده باشه بهتوسط شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بوده و او اهداف و اغراض دیگری داشته از این قضایا، نباید ما مطالب را همینطور سطحی نگاه کنیم، دیگر زمان ما زمان تحقیق است، زمان بررسی است، زمان نگاه کردن منابع و تجزیه و تحلیل کردن امور است، کسی برنگردد بگوید ایرانیان مدیون فلانی هستند چون فلانی باعث اسلامشان شد و شیعیان بدانند، اهل تحقیق بدانند، قضایا جورهای دیگری است.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
منو