بیانات ارزشمند فقیه عالیقدر حضرت آیت الله حاج سید علی حسینی میلانی مدظله العالی درباره وظایف امت در عصر غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
همه فرق اسلامی بر وجود امام در هر زمان، اجماع دارند. وقتی امامت امام معلوم شد، قهراً غیر او مأموم اند؛ چون همه امت نمیتوانند امام باشند. امامت از مفاهیم اضافی است؛ لذا امامِ بلا مأموم و مأمومِ بلا امام، معنایی ندارد. امام در برابر امت و امت در برابر امام، وظایفی دارند. وظیفه ی ما در برابر امام از مسائل مورد ابتلاست که در دنیا و قیامت از آن سؤال خواهد شد.
برای شناخت وظایفمان نسبت به امام، باید به دلیل امامت امام، منزلت امام نزد خداوند و حقوق امام معرفت یابیم.
بحث درباره ی ادله امامت (آیات و روایات دال بر امامت) و مقامات و منازل امام ـ که در سه عنوان عصمت، علم و ولایت خلاصه می شود ـ ، که در جای خودش (کتاب جواهر الکلام في معرفة الامامة و الامام) مفصل بحث شده است و فقط به وظایف امت میپردازیم:
با بررسی قرآن و روایات مییابیم که وظیفهی امام در برابر خدا و امت در «هدایت امت» خلاصه می شود؛ اما وظایف امت (مأمومین) در مقابل امام بسیار است که در اینجا برخی از آنان را مطرح می کنیم:
معرفت نسبت به امام
1-معرفت نسبت به امام مهم ترین وظیفه ی مأموم نسبت به امام است. معرفت امام با علم به امام، فرق دارد؛ چون در مقابل علم، جهل است ولی در مقابل معرفت، انکار است. معادل فارسی علم، دانش است و معادل فارسی معرفت، شناخت. پس معرفت اخص از علم است.
مرتبهی معرفت از علم بالاتر است؛ چون معرفت در جایی است که تأمل و تدبر در آنجا وجود دارد؛ ولی علم، حضور صورت شیء نزد ذهن است؛ لذا نسبت به خداوند می گوییم «علِمَ اللهُ» و نمی توان گفت «عَرفَ اللهُ”؛ اما نسبت به انسان می گوییم: »عرَفتُ اللهَ» و نمی گوییم: «علِمتُ اللهَ»؛ چون رسیدن به خداوند، نیاز به تأمل و تفکر دارد. واضح است که تأکید فراوان روایات و کلمات علمای بزرگ ما بر معرفت خداوند، پیامبر و امام، به اندازه ی توان و استعداد انسان مکلف است؛ لذا مطلب حقی که در قرآن و روایات آمده، اما غیر قابل تحمل است را نمی توان برای همه گفت؛ اما اگر مطلبی را نتوانستیم تحمل کنیم، نباید انکارش کنیم. تکالیف معرفتی را همانند تکالیف عملی نباید انکار کرد؛ مثل ایستاده نماز خواندن که اگر کسی قدرت ایستادن نداشت، باید نشسته بخواند؛ اما نباید ایستاده بودن را انکار کند.
اثر معرفت امام
وقتی معرفت حاصل شد، ایمان و اعتقاد و پس از آن اطاعت و عمل را به دنبال دارد. معرفت به امام هرچه بیش تر و بهتر باشد، به امام نزدیک تر می شویم و هدایتگری امام نیز افزون خواهد شد؛ چون امام واسطه هدایت و قرب بندگان به خداوند است.
ادله وجوب معرفت امام
وظیفه امام در برابر خلق، هدایت آنان به سوی خداوند است؛ پس برای معرفت به خدا و اطاعت از او، باید هادی خود را بشناسیم تا بتوانیم به خداوند متعال برسیم؛ لذا عدم شناخت امام مساوی با عدم شناخت خدا و رسول خداست.
شناخت امام سبب شناخت خداوند و رسول است.
زراره از امام باقر (علیه السلام) سؤال می کند: به من خبر بده كه آيا شناختن امام از شما بر همه خلق واجب است؟ فرمود:
«به راستى خداى عزّ وجلّ محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را به سوی همه مردم فرستاده و او حجت خداست بر همه خلق روى زمين؛ پس هركه به خدا و رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ايمان دارد، و پيروى از او كند و او را تصديق نمايد، معرفت امام از ما هم بر او واجب است، و هر كه ايمان به خدا و رسولش ندارد و پيرو او نيست و او را باور ندارد و حق خدا و پيغمبر را نشناسد، چطور معرفت امام بر او واجب باشد با اينكه او ايمان به خدا و رسول او ندارد، و حق آن ها را نمىشناسد»(كلينی، کافی، 1/180).
حکمت خلقت
با توجه به تفسیر آیه شریفه : و ما خلقت الجنّ و الإنس إلاّ لیعبدون (ذاریات/56) واضح است که عبادت بدون معرفت، ممکن نیست؛ پس حکمت خلقت، معرفت و سپس عبادت است.
سیدالشهدا (علیه السلام ) معرفت خداوند را همان معرفت امام معرفی می کند و می فرماید:
«خدای متعال بندگانش را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند و هنگامى كه او را شناختند عبادتش مىكنند و زمانى كه او را عبادت كردند از پرستش غير او بىنياز مىگردند.
از حضرت سؤال شد که معرفت و شناخت خدا چيست؟ فرمود:
«آن است كه اهل هر عصر و زمان، امامى را كه اطاعتش بر آن ها واجب است، بشناسند(صدوق، علل الشرائع، 1/9.6).
برای رسیدن به مقصد باید به علائم مسیر توجه کنیم و الا به مقصد نمی رسیم. هنگامی که این علائم را می بینیم، آرامش می یابیم که راه را درست آمده ایم. از امام اطاعت می کنیم، چون او ما را به سوی خدا هدایت می کند.
پس لازمه معرفت خداوند، شناخت امام است؛ همان طور که امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«… بنا عرف الله و بنا عبد الله، نحن الأدلاّء على الله و لولانا ما عبد الله»؛ (صدوق، توحيد، 152).
«به وسیله ما خدا شناخته شد و به وسیله ما خدا پرستيده شد. ما خوانندگان به سوى راه او هستیم و اگر ما نبوديم خداوند پرستيده نمی شد» و دلیل «بنا عبد الله» این است که اگر ائمه (علیهم السلام) نبودند، خداوند شناخته نمی شد تا عبادت شود.
رکن معرفت
امام باقر علیه السلام یکی از ارکان معرفت خداوند را شناخت ائمه (علیهم السلام) و پذیرفتن و اقتدا به ایشان می داند و در پاسخ به سؤالی درباره معرفت خداوند می فرماید:
«تصديق خداى عزّ وجلّ و تصديق رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و پذیرفتن ولایت على(علیه السلام) و پيروى از او و از امامان برحق و بيزارى جستن به خدا از دشمن آن هاست؛ خداى عزّ وجلّ این گونه شناخته مىشود.(کلینی، كافی، 1/180).
اساس اسلام و مسلمان بودن، با معرفت امام است. این حدیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) که فرمود: «مَن مات و لم یَعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» (تفتازانی، شرح المقاصد فی علم الكلام، 2/275). نشان می دهد که امامت از اصول دین است؛ زیرا انسان در صورت عدم شناخت امام، بی دین از دنیا می رود. به دلیل همین اهمیت بود که عبدالله بن عمر ـ با استناد به این حدیث ـ شبانه با حجاج (والی عبدالملک بن مروان) بیعت کرد.
از امام صادق (علیه السلام) درباره معنى قول رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) كه فرمود: «هركه بميرد و امام و پيشوایى نداشته باشد، مردنش مردن جاهليت است»، سؤال شد؛ حضرت فرمود: «مردن به گمراهى است».
سپس پرسیده شد: امروز هم هركه بميرد و تحت سرپرستى امام نباشد، به مرگ جاهلی مرده است؟ حضرت فرمود: «آرى» (کلینی، كافی، 1/376).
پس صرف عدم معرفت امام باعث مرگ در کفر می شود؛ چه رسد به انکار امام.
معرفت امام و تأثیر آن در عبادت خداوند
معرفت امام در عبادت و اطاعت خدا نقش دارد. در عالم اسلام، چیزی جز معرفت خدا و عبادت خدا نداریم و هدف از خلقت نیز همین بوده است. با توجه به فرموده امام صادق (علیه السلام) که شناخت امام در عبودیت خدا تأثیر دارد (بنا عُبِدَ الله) (صدوق، توحيد، 152)
پس کیفیت معرفت و عبادت باری تعالی و انجام واجبات و ترک محرمات و وظایفی که موجب تقرب به خداوند هستند، فقط با شناخت اهل بیت (علیهم السلام) ممکن است و راه دیگری ندارد.
معرفت امام، تنها راه عبادت خداوند متعال است؛ خداوند متعال، دین و عبادتی را قبول دارد که منشأ آن، حجتِ معرفی شده از جانب خودش باشد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«هركه براى خدا بدون شنيدن و اخذ دستور مذهبى از امام برحق و راست گفتار، ديندارى كرده باشد، خدا داغ رنج و مشقت بر پيشانى او زند(سرگردانى را به او بچسباند) و هركه مدعى شنيدن احكام باشد، جز از بابى كه خدا باز كرده است، مشرك است…» (کلینی، كافی، 1/377).
در مقابل اگر مخلوقات به فرمان پیشوای غیر الهی گردن نهند، خداوند متعال ایشان را عذاب می کند؛ چنانکه امام باقر (علیه السلام) فرمود: خدای تبارك و تعالى می فرمايد:
«محققاً من عذاب كنم هر فردى را در اسلام كه گردن نهد به ولايت و حكومت هر پيشواى جائر و خلاف كار و ستمكارى كه از طرف خدا نيست؛ اگرچه رعيت در كردار خودش نيكوكار و با تقوى باشد. و محققاً بگذرم از هر رعيتى كه در عالم مسلمانى گردن نهد به ولايت و حكومت امام عادل منصوب از طرف خدا؛ اگر چه خود آن فرد، نسبت به خودش ستمكار و بدكردار باشد» (کلینی، كافی، 1/376).
امام صادق (علیه السلام) به نقل از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) درباره جایگاه عبادت می فرماید:
«خدای عز و جل فرمود: بنده با عملى به من نزديك نشود كه محبوبتر باشد نزد من از عمل بدانچه بر او واجب كردم و به راستى كه او با انجام نماز نافله به من تقرّب جويد؛ تا آنجا كه او را دوست دارم و چون او را دوست داشتم، گوش او شوم كه با آن بشنود و چشم او شوم كه با آن ببيند و زبان او شوم كه با آن بگويد و دست او شوم كه با آن بگیرد. اگر مرا بخواند، اجابتش كنم و اگر از من خواهشى كند، به او ببخشم…» (کلینی، كافی، 2/352).
ائمه (علیهم السلام) با عبودیت خداوند متعال به این مقامات رسیده اند؛ همان طور که حضرت زين العابدين (علیه السلام) فرمود:
«علي (علیه السلام) بندهاى صالح براى خدا و برادر پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بود و به اين مقام نرسيد، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پيامبرش؛ و پيامبر نیز به اين مقام نرسيد، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا» (مجلسی، بحار الأنوار، 25/286).
منو