در روز عرفه، نهم ذی الحجه همزمان با حجة الوداع پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، برای چندمین بار حدیث ثقلین از وجود آن حضرت صادر شد…
حضرت آیت الله حسینی میلانی (مد ظله العالی) در فصل اول از کتاب نفیس امامت بلافصل خود مطلبی پیرامون تكرار صدور حدیث ثقلین و ایجاد اتحاد بین امت اسلام در پرتو تعلیمات حدیث ثقلین بیان فرموده اند که خواندنی است:
تكرار وصيّت به قرآن كريم و عترت در موارد مختلف
بر اهل اطّلاع مخفى نيست كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم توصيه به قرآن و عترت عليهم السّلام را در موارد مختلف و مواطن متفاوت تكرار فرموده اند كه به چهار مورد آن اشاره مى شود:
مورد اوّل: هنگام مراجعتشان از شهر طائف، كه آنچه مربوط به اين مورد است را «ابن ابى شيبه» ذكر كرده است، و «ابن حجر مكّى» در كتاب خودش «الصّواعق المحرقة»(1) از او نقل مى كند.
مورد دوّم: در حجّة الوداع در ضمن اعمال حجّ، و در عرفه مستقلّاً، و آنچه مربوط به اين مورد است را «متّقى هندى» در كنز العمّال(2) از «ابن ابى شيبه» نقل مى كند، و نيز: ترمذى در «صحيحش»(3) طبرانى در كتاب «المعجم الكبير»(4)، ابن اثير جزرى در كتاب «جامع الاصول»(5) و ديگران كه ذكر نامشان بطول مى انجامد آورده اند.
مورد سوّم: هنگام مراجعت از حجّة الوداع در روز غدير خم در ضمن خطبه طولانى و مفصّل غدير، كه مطالب مربوط به اين مورد را احمد بن حنبل در «المسند»(6)، دارمى در «السّنن»(7)، بيهقى در «السّنن الكبرى»(8)، ابن كثير در «البداية والنّهاية»(9) و ديگران نقل كرده اند.
مورد چهارم: هنگام رحلت جانگدازشان در حاليكه حجره شريف مملوّ از جمعيّت بود، كه وقايع مربوط به اين مورد را ابن ابى شيبه(10)، بزّار(11)، ابن حجر مكّى(12) و ديگران نقل كرده اند.
دعوت به اتّحاد بين امّت اسلام در پرتو تعليمات «حديث ثقلين»
جدّ بزرگوار، مرحوم «سيّد محمّد هادى ميلانى»(13) نقل مى فرمودند كه: يكى از بزرگان علماء شيعه در نجف اشرف(14) براى ايجاد اتّحاد بين فرقه هاى اسلام پيشقدم شدند، جدّ ما مى فرمود: ما بر ايشان و امثالشان اصرار داشتيم كه: راه اتّحاد بين فرق اسلامى و تقارب بين مذاهب منحصر است در التزام به تبعيّت و پيروى و بكار بستن مفاد «حديث ثقلين»، زيرا اين حديث شريف بدون شكّ نزد شيعه و مخالفين شيعه از نظر صدور و صحّت، مورد اتّفاق است، و تازه اين مطلب بر فرض ا ين است كه قائل به تواتر «حديث ثقلين» نشويم، و حال آنكه اين حديث شريف به يقين متواتر بوده، و حديثى است مقبول نزد طرفين، و از نظر دلالت هم هيچ نكته ابهامى در آن نيست.
پس حال كه چنين است، و امرى كه صدورش از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم قطعى است و دلالتش نيز بر مدّعاى يكى از طرفين (كه شيعه باشد) تامّ و بدون ابهام و اشكال است، حال كه چنين وجه جامعى و محور اساسى براى اتّحاد بين فِرَق موجود است، چه ضرورتى دارد كه متشبّث به آراء و طرق ديگرى شويم كه وصول به هدف از آن طرق يا معلوم العدم است و يا مجهول؟
جدّ ما عليه الرّحمة مى فرمودند: ما بر اين معنا اصرار فوق العاده داشتيم و در قبال ما بزرگوارى كه مبادرت به اتّفاق كلمه بين فرق مسلمين نموده بود طريق ديگرى را در نظر داشت، تا اينكه ايشان براى انجام مقصود خودش سفر به ديار اهل خلاف نمود، و پس از بازگشت صريحاً اعتراف نمود كه: مشكله افتراق بين فرق مسلمين را چاره اى جز رجوع به «حديث ثقلين» و امثال آن نيست و در ظلّ تمسّك و پيروى از ارشادات امثال اين احاديث است كه اين درد درمان خواهد پذيرفت.
ملخّص آنچه بيان شد اين است كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم از قرب رحلت جانگدازشان اخبار فرمودند، و نيز فرمودند كه: در بين امّت آنچه را كه در نزد حضرتش گرانبهاترين و پرارزش ترين اشياء است خواهد گذارد، كه آن دو عبارتند از: قرآن كريم و عترتش كه اهلبيت نبوّت مى باشند، و اين دو يادگار گرانبها ضامن هدايت ابدى امّت خواهند بود، كه در اثر پيروى و تبعيّت از اين دو، هرگز امّت اسلام به ضلالت نخواهند افتاد، و شاهد بر عدم ضلالت ابدى استعمال كلمه «لَنْ» بوده كه مفيد نفى اَبَد مى باشد، و اين كلمه در الفاظ مختلف «حديث ثقلين» موجود است.
پس از آن حضرتشان امّت را در تنگناى پرسش از اين دو قرار دادند به اين بيان كه فرمودند: بر سر حوض كوثر از شما خواهم پرسيد كه با اين دو چگونه رفتار كرده ايد، و آيا حقّ مرا در ارتباط با آن دو رعايت كرده ايد يا نه؟
و بعيد نيست كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در اين فرمايش (يعنى اِخبار از سؤال درباره قرآن و عترت عليهم السّلام بر حوض كوثر) به منصب سقايت آب كوثر درباره اميرالمؤمنين عليه السّلام اشاره فرموده باشند، و اينكه اميرالمؤمنين عليه السّلام منافقين را از نوشيدن از آن آب، منع خواهد فرمود.
و نيز بعيد نيست كه آن بزرگوار با اين فرمايش اشاره فرموده باشند به حديثى كه مقبول شيعه و اهل سنّت است (و در صحاح و كتب معتبر عامّه منقول است) كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند: اصحاب من روز قيامت بر من وارد مى شوند، و بدرستيكه آنان را از حوض، مى رانند و دور مى كنند، و من مى گويم: پروردگارا! اينان اصحاب من هستند؟ خداوند متعال مى فرمايد: نمى دانى بعد از تو چه غائله اى برپا كردند(15) (وچگونه حقّ را از مجراى خودش بيرون بردند)؟
(1) الصّواعق المحرقة: 64.
(2) كنز العمّال: 1/48.
(3) صحيح ترمذى: 5/621.
(4) المعجم الكبير: 3/63، شماره 2679.
(5) جامع الاصول: ج1/277.
(6) مسند احمد: ج3/17.
(7) سنن دارمى: ج2/310.
(8) سنن بيهقى: ج2/148.
(9) البداية والنّهاية: ج5/209.
(10) سمط النّجوم العوالى: ج2/502، شماره 136 به نقل از «ابن ابى شيبه».
(11) كشف الاستار عن زوائد البزّار: ج3/221، حديث 2612.
(12) الصّواعق المحرقة: 89.
(13) فقيه اهل البيت آية الله سيّد محمّد هادى ميلانى «ره» 1395 هـ . ق.
(14) علاّمه شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء عليه الرحمة 1373 هـ . ق.
(15) مسند ابى يعلى الموصلى: ج3/358، حديث 3929، چاپ دارالكتب العلميّة ـ بيروت ـ 1418 هـ.ق، مجمع الزّوائد: ج9/612، حديث 15974، چاپ دارالفكر ـ بيروت ـ 1414 هـ.ق.