عقيده اهل سنّت در نصب امام

وجوب نصب امام

* عقيده اهل سنّت
* عقيده شيعه

وجوب نصب امام
در كتب كلامى، پس از بحث پيرامون اصل يا فرع بودن امامت، بحث نصب و تعيين امام مطرح مى شود. از نظر سير منطقى مباحث، مسأله وجوب نصب امام بايد پيش از بحث سابق و هم چنين بحث طريق نصب امام باشد، زيرا با انكار وجوب تعيين جانشين براى رسول خدا و ضرورت نصب امام، آن دو بحث غير قابل طرح و سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود.
اين مسأله يكى از مباحث مهم امامت است. در اين باره سه قول وجود دارد: برخى از مسلمين معتقدند نصب امام بر عهده مكلّفين است و مردم بايد جانشين رسول خدا صلى الله عليه وآله را تعيين كنند. عده اى ديگر مى گويند جانشين پيامبر خدا بايد از سوى خود ايشان تعيين شود، و به اعتقاد دسته سوم تعيين امام از سوى خداوند متعال انجام مى گيرد.
قائلين به هر يك از سه نظريه فوق، براى اثبات مدعاى خود هم دليل عقلى ارائه مى كنند و هم نقلى.
مشهور و معروف در نزد اهل سنّت آن است كه نصب و تعيين امام بر عهده مكلّفين بوده و فعلى از افعال آنان است. در شرح عقايد نسفيه آمده است:
الإجماع على أنّ نصب الإمام واجب، وإنّما الخلاف في أنّه يجب على الله تعالى أو على الخلق، بدليل سمعي أو عقلي؟1
اجماع علماء بر اين است كه نصب امام واجب است و اختلاف در آن است كه با توجه به دليل عقلى و نقلى، آيا نصب امام بر خداى تعالى واجب است يا بر خلق؟
بنابراين، اهل سنّت به اتّفاق معترفند كه نصب امام واجب است، يعنى وجود امام پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله ضرورت دارد و لازم است كه جانشينى براى پيامبر اكرم وجود داشته باشد.
همه مسلمانان در اين مورد اتفاق نظر دارند. ابن حزم در اين باره مى نويسد:
إتّفق جميع أهل السّنة وجميع المرجئة وجميع الشيعة وجميع الخوارج على وجوب الإمامة، وأنّ الأمّة واجب عليها الإنقياد لإمام عادل يقيم فيهم أحكام الله، ويسوسهم بأحكام الشريعة الّتي أتى بها رسول الله صلّى الله عليه وآله، حاشا النجدات من الخوارج… وهذه فرقة ما نرى بقي منهم أحد;2
كلام در امامت و شايستگى [بر اين مقام] است. تمام اهل سنّت، همه مرجئه، جميع شيعيان و نيز خوارج در مورد وجوب امامت اتفاق نظر دارند و [قائلند كه ]تسليم در مقابل امام عادل بر اُمّت واجب است تا احكام خدا را در ميان آنان به پا دارد و آن ها را به احكام شريعت كه رسول خدا صلى الله عليه وآله آورده است، راهنمايى كند. مگر نجدات كه گروهى از خوارج هستند… و من سراغ ندارم كه كسى از آن ها باقى مانده باشد.
پس اين مسأله از ضروريات دين است كه پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله در هر زمانى بايد امامى باشد و بر مسلمانان واجب است كه از اين امام در هر عصرى تبعيت كنند. رسول خدا صلى الله عليه وآله مى فرمايد:
من مات وليس له إمام مات ميتةً جاهلية;3
هر كس بميرد در حالى كه امام نداشته باشد، به مرگ جاهلى از دنيا رفته است.
بر اساس اين حديث شريف، در هر عصرى امامى است كه شناخت او و تسليم در مقابل اوامر و نواهى او بر مسلمانان واجب است و مرگ با عدم شناخت و عدم تبعيت از اين امام، مرگ جاهلى خواهد بود. حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:
لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة، إمّا ظاهراً مشهوراً، وإمّا خائفاً مغموراً لئلاّ تبطل حجج الله وبيّناته;4
زمين هرگز از كسى كه حجت خدا را اقامه كند، چه آشكار و شناخته شده باشد و يا ترسان و پنهان خالى نمى شود تا اين كه حجت ها و دلايل آشكار خداوند باطل نگردد.
ابن حجر عسقلانى در ضمن كلامى پيرامون حضرت حجت عليه السلام مى نويسد:
وفي صلاة عيسى على نبينا وآله و عليه السلام خلف رجل من هذه الأمّة مع كونه في آخر الزمان وقرب قيام الساعة، دلالة للصحيح من الأقوال أنّ الأرض لا تخلو عن قائم لله بحجّة;5
و در نماز حضرت عيسى عليه السلام پشت سر مردى از اين اُمّت كه در آخر الزمان و نزديك قيامت خواهد بود بر اين قول صحيح دلالت دارد كه هرگز زمين از كسى كه حجت خدا را اقامه كند، خالى نمى شود.
ضرورت وجود امام در هر عصرى كه حجت خداوند بر بندگان باشد، نزد تمامى مسلمانان ثابت است; در نتيجه لازم است امامت الاهى پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله تا پايان عمر دنيا تداوم يابد. جميع حجج و بيّنات الاهى در سينه مبارك امام است و آخرين امام كسى است كه حضرت عيسى على نبيّنا وآله و عليه السلام از انبياى اولوا العزم به او اقتدا خواهد كرد.6 امّا نصب و تعيين امام در هر زمان به دست كيست و راه شناخت او چيست و چه كسى شايستگى حجّت خدا بودن را دارد؟ در ادامه ديدگاه هاى دانشمندان شيعه و سنّى را در اين موارد بررسى مى كنيم.
عقيده اهل سنّت در نصب امام
اهل سنّت معتقدند كه نصب امام بر عهده مردم بوده و بر آنان لازم است. گروهى براى تثبيت مدعاى خود، دليلى عقلى اقامه كرده اند و عده اى با ارائه مدارك نقلى، گفته خود را مستند ساخته اند. قاضى جرجانى در شرح مواقف مى نويسد:
قد اختلفوا في أنّ نصب الإمام واجب أو لا؟ واختلف القائلون بوجوبه في طريق معرفته;
مسلمانان در اين كه آيا نصب امام واجب است يا خير اختلاف كرده اند و آنان كه قائل به وجوب نصب امام بودند، در طريق شناخت امام اختلاف نظر نمودند.
وى پس از اشاره به اختلاف رأى فرقه هاى اسلامى تصريح مى كند:
نصب الإمام عندنا واجب علينا سمعاً. وقالت المعتزلة7 والزيدية:8 بل عقلا، وقال الجاحظ9 والكعبي وأبو الحسين10 من المعتزلة بل عقلا وسمعاً معاً. وقالت الإمامية والإسماعيلية:11 لا يجب نصب الإمام علينا بل على الله;12
به اعتقاد ما نصب امام بنابر دليل نقلى بر ما واجب است. معتزله و زيديه مى گويند: بلكه عقلا واجب است. جاحظ، كعبى، ابوالحسين ]كه[ از معتزليان هستند مى گويند: بلكه نصب امام بر اساس هر دو دليل عقلى و نقلى بر مردم واجب است. اماميه و اسماعيليه هم معتقدند كه نصب امام بر آنان واجب نيست; بلكه بر خداوند واجب است.
تفتازانى مى نويسد:
نصب الإمام ـ بعد انقراض زمن النبوة ـ واجب علينا سمعاً عند أهل السنّة وعامة المعتزلة، وعقلا عند الجاحظ والخيّاط والكعبي وأبي الحسين البصري. وقالت الشيعة ـ … هو واجب على الله;13
نزد اهل سنّت و بيشتر معتزله و بنابر روايات، نصب امام پس از اتمام زمان نبوت بر مردم واجب است و از نظر جاحظ، خيّاط، كعبى و ابوالحسين بصرى، بر اساس دليل عقلى بر مردم واجب است و شيعه مى گويد:… نصب امام بر خدا واجب است.
بنابراين، اهل سنّت و معتزليان نصب امام را بر مردم واجب مى دانند و در مقابل، شيعيان معتقدند كه بر خدا واجب است و تنها كسى شايستگى امامت را دارد كه از جانب خداوند تعيين و نصب شود. در ادامه، ادلّه هر دو قول را بررسى مى كنيم.

1 . شرح العقائد النسفيّة: 96.
2 . الفِصَل في الملل والأهواء والنحل: 4 / 72.
3 . صحيح ابن حبان: 10 / 434.
4 . شرح نهج البلاغة: 18 / 347; كنز العمّال: 10 / 263 ـ 264، شماره 29391; تاريخ مدينة دمشق: 14 / 18 و 50 / 253 و 255; تهذيب الكمال: 1 / 145 و 24 / 221; تذكرة الحفّاظ: 1 / 12.
5 . فتح الباري: 6 / 358 ـ 359; عمدة القاري: 16 / 40.
6 . اقتداى حضرت عيسى، موجب اقتدا و پيوستن بسيارى از مسيحيان به حضرت امام عصر ارواحنا فداه است. خداوند متعال با حفظ حضرت مسيح و اقتداى ايشان به مولا و سرورمان حضرت صاحب العصر والزمان، حجت را بر مسيحيان تمام و به آنان ثابت خواهد كرد كه قائم آل محمّد امام و پيشواى تمام بندگان خداست و تبعيت و فرمان بردارى از ايشان بر همگان واجب است، و در صورت همراهى اكثريت مردم دنيا با ولىّ خدا، ضرورتى براى جنگ هاى گسترده و به كارگيرى سلاح نخواهد بود.
7 . معتزله طايفه اى از اهل سنّت هستند كه در برخى از مسائل كلامى با ساير اهل تسنّن اختلاف پيدا كرده اند و طايفه مستقلى شده اند.
8 . زيديّه به امامت چهار امام از ائمه اهل بيت پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله معتقدند. از نظر اين فرقه، يكى از شرايط امام قيام به سيف است، از اين رو آن ها پس از امام سجّاد عليه السلام به امامت زيد بن على بن حسين معتقد شدند. اين گروه دليلى از كتاب و سنت براى امامت زيد نيافتند; به همين جهت با ادعاى اقامه دليل عقلى، به وجوب نصب امام از سوى مردم معتقد شدند.
9 . بنابر معروف و مشهور جاحظ ـ متوفاى 255 ـ از علماى قديم معتزله است; امّا با تحقيق در احوالات وى روشن مى شود كه او عقيده ثابتى نداشته است.
10 . ابوالقاسم كعبى ـ متوفاى 319 ـ و ابوالحسين بصرى ـ متوفاى 247 ـ از عالمان بزرگ معتزله است و آراء و نظرات ويژه اى دارد.
11 . اسماعيليه، قائل به امامت اسماعيل فرزند امام جعفر صادق عليه السلام هستند. اسماعيل در زمان حيات حضرت امام صادق عليه السلام از دنيا رفت.
12 . شرح المواقف: 8 / 345.
13 . شرح المقاصد في علم الكلام: 2 / 273.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *