برگزيدگان براى نور خدا ـ وَانْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ

برگزيدگان براى نور خدا
وَانْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ؛
و گواهى مى دهم كه خدا شما را به جهت نور خود انتخاب كرده است.
پيش تر بيان شد كه كلمه هاى انتجاب، انتخاب، اختيار و اصطفاء مفاهيمى بسيار به هم نزديك هستند، ولى مترادف نيستند.
درباره كلمه «انتجاب» در لغت چنين آمده است:
والمنتجب: المختار من كلّ شيء، وقد انتجب فلان فلاناً إذا استخلصه واصطفاه اختياراً على غيره.1
پس ائمّه عليهم السلام اختيار شده خالص خدا هستند به جهت نور خود؛ وقتى كسى را از ديگران به جهت كارى انتخاب مى كنند، آن شخص با توجّه به آن كار بر ديگران امتياز دارد؛ يعنى غير از او براى آن كار شايستگى ندارد، امّا در اين جا انتخاب محض نيست، بلكه خصوصيّت استخلاص نيز وجود دارد، همان معنايى كه در:
(قالَ فَبِعِزَّتِكَ َلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ)؛2
گفت: به عزّت تو سوگند كه همه آن ها را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان مخلص تو از ميان آن ها.
ابليس به عزّت خدا سوگند ياد مى كند كه همه بندگان خدا را گمراه مى كند، امّا از آن ها «مخلَصين» را استثنا كرده، چون مى داند زورش به اين گروه نمى رسد، چون اين ها كسانى هستند كه خدا آن ها را خالص براى خود قرار داده است.
«انتجاب» از «نجْب» به معناى «طهارت» گرفته شده. مى گويند: فلانى فرد نجيبى است؛ يعنى از عيوب و نقايصى كه ديگران دارند پاك و مبرّا و خالص است.
بنابر نسخه «لنوره»، خدا، ائمّه عليهم السلام را چنان مطهّر و منوّر قرار داده كه فقط خودشان قابليّت و سنخيّت نور خدا را داشتند.
نور به زبان فارسى روشنايى است. روشنايى بر دو قسم است، مادى و معنوى.
نور مادّى به توسّط باصره انسان احساس مى شود، امّا نور معنوى بصيرت است كه هر انسانى دارا نمى باشد.
از طرفى نور، خود روشنايى بخش است. از اين رو در تعريف نور مى گويند:
النور هو الظاهر بنفسه والمظهر لغيره؛3
نور آن چيزى است كه خود به خود آشكار و آشكار كننده غير مى باشد.
چنان كه در شرح «خلقكم أنواراً» خواهد آمد، ائمّه عليهم السلام نور هستند، و تمام حيثيّاتشان نور مى باشد، لذا در تمام اقوال و افعال و تروكشان روشنايى بخش و هدايت گرند، و از اين روست كه وجودشان حجّت و قول، فعل و تقريرشان نيز حجّت است.

1 . لسان العرب: 1 / 748.
2 . سوره ص (38): آيه 82 و 83 .
3 . بحار الأنوار: 88 / 57، فيض القدير: 2 / 618، تفسير الصافى:3 / 434، حديث 35.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *