تعداد کتب: 83
تعداد فصول: 240
تعداد موضوعات: 3091
بازدید صفحات: 14270956
تعداد دانلودها: 300138
تعداد جستجوها: 1843
تعداد بازدیدها از کتابخانه: 15826651
...

دیگر عناوین فصل:
بخش چهارم: امامت و امام شناسی
بخش چهارم: امامت و امام شناسی
عزّت و هدايت گرى
وَأَعَزَّكُمْ بِهُداهُ؛
گواهى مى دهم كه خداوند شما را به هدايت خود عزّت بخشيد.
راغب اصفهانى درباره كلمه «عزّت» چنين مى نگارد:
العزّة حالةٌ مانعةٌ للإنسان من أن يُغلَب؛
عزّت يك حالتى است در انسان كه با وجود آن حالت، انسان مغلوب واقع نمى شود.
آن گاه مى نويسد:
والعزيز الّذي يَقهَر ولا يُقْهَر؛
و عزيز آن كسى است كه بر ديگران برترى، غلبه و سلطه دارد و ديگران را تحت قهر و قاهريّتش مى گيرد، امّا خودش مغلوب و مقهور كسى نمى شود.
عزّ الشيءُ أي قلّ وجوده (عزّ الشيء قلّ اعتباراً بما قيل: كلّ موجود مملول وكلّ مفقود مطلوب، وقوله: (وَإِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ) أي يصعب مناله ووجوده مثله).1
شيء عزيز يعنى قليل الوجود.
از مجموع آن چه نقل شد، معناى عزّت عبارت است از اين كه انسان به گونه اى باشد كه تحت نفوذ، سيطره، قدرت و قاهريّت كسى قرار نگيرد و البته چنين كسى قليل الوجود است.
اين معناى حقيقى اين كلمه در لغت عرب است، امّا در مقام كاربرد، به اغراض و مقاصد ديگرى به كار مى رود؛ هر چند بازگشت همه معانى به همان معنايى است كه بيان شد.
1 . المفردات فى غريب القرآن: 332 و 333.
وَأَعَزَّكُمْ بِهُداهُ؛
گواهى مى دهم كه خداوند شما را به هدايت خود عزّت بخشيد.
راغب اصفهانى درباره كلمه «عزّت» چنين مى نگارد:
العزّة حالةٌ مانعةٌ للإنسان من أن يُغلَب؛
عزّت يك حالتى است در انسان كه با وجود آن حالت، انسان مغلوب واقع نمى شود.
آن گاه مى نويسد:
والعزيز الّذي يَقهَر ولا يُقْهَر؛
و عزيز آن كسى است كه بر ديگران برترى، غلبه و سلطه دارد و ديگران را تحت قهر و قاهريّتش مى گيرد، امّا خودش مغلوب و مقهور كسى نمى شود.
عزّ الشيءُ أي قلّ وجوده (عزّ الشيء قلّ اعتباراً بما قيل: كلّ موجود مملول وكلّ مفقود مطلوب، وقوله: (وَإِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ) أي يصعب مناله ووجوده مثله).1
شيء عزيز يعنى قليل الوجود.
از مجموع آن چه نقل شد، معناى عزّت عبارت است از اين كه انسان به گونه اى باشد كه تحت نفوذ، سيطره، قدرت و قاهريّت كسى قرار نگيرد و البته چنين كسى قليل الوجود است.
اين معناى حقيقى اين كلمه در لغت عرب است، امّا در مقام كاربرد، به اغراض و مقاصد ديگرى به كار مى رود؛ هر چند بازگشت همه معانى به همان معنايى است كه بيان شد.
1 . المفردات فى غريب القرآن: 332 و 333.