نبوّت پيامبر گرامى پيش از همه انبيا

نبوّت پيامبر گرامى پيش از همه انبيا
با توجّه به سه معنايى كه در مورد «اهل بيت نبوّت» بيان شد، بعض احاديث ديگرى كه در اين زمينه وارد شده است يادآورى مى گردد:
در روايتى آمده است: نبوّت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله پيش از خلقت همه انبيا بوده است. اين مطلب در كتاب هاى شيعه و سنّى آمده و همه علما درباره آن اتّفاق نظر دارند. البتّه هر مقام و منزلتى كه از كتاب هاى اهل سنّت و يا به سندهاى آن ها براى اهل بيت عليهم السلام ثابت شود، به طريق اولويّت در روايات ما موجود است. بازگو كردن اين روايات از منابع و كتاب هاى اهل سنّت سه جهت دارد:
1 . تقويت ايمان شيعيان و دفع يا رفع استبعاد;
2 . وقتى به اين منازل و مقامات براى اهل بيت عليهم السلام قائل شويم، كسى ما را از خارج يا داخل مذهب به غلو متّهم نخواهد كرد;
3 . الزام خصم در مقام مناظره به آن چه در كتاب هاى خودش وارد شده.
ترمذى در سنن خود اين گونه روايت مى كند:
قالوا: يا رسول اللّه! متى وجبت لك النبوّة؟
قال: وآدم بين الروح والجسد;1
از پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله سؤال شد: يا رسول اللّه! پيامبرى شما از چه زمانى بوده است؟
فرمود: آن وقتى كه هنوز تكوين آدم تمام نشده بود من پيامبر بودم.
ابونعيم اصفهانى در كتاب دلائل النبوّه بابى تحت اين عنوان دارد: «ذكر ما روي في تقدّم نبوّته قبل تمام خلقة آدم»;2 «ذكر روايات وارد شده در تقدم نبوت حضرت رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله بر خلقت آدم عليه السلام».
جلال الدين سيوطى نيز بابى را «باب خصوصيّة النبي صلى اللّه عليه وآله بكونه أوّل النبيّين في الخلق وتقدّم نبوّته»3 نام نهاده كه در آن باب، رواياتى درباره گرفتن ميثاق نبوّت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله حتى از پيامبران سابق آورده است. احاديث بسيارى در اين مورد وجود دارد كه برخى از آن ها در جلد پنجم كتاب نفحات الأزهار آمده است.
بنابراين، بر حسب احاديثى كه خود رسول خدا و اهل بيت عليهم السلام فرموده اند، نبوّت پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله پيش از خلقت آدم بوده است. اين، يكى از دلالت هاى «نزّلونا عن الربوبيّة وقولوا فينا ما شئتم; مقام ما را از مقام ربوبى پايين بياوريد و آن گاه هر آن چه مى خواهيد درباره ما بگوييد» است.
از طرفى، بر حسب ادلّه و احاديثى كه در كتاب هاى اهل سنّت نيز آمده، هر جا كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله بوده; يعنى در هر عالَمى از عوالم كه تشريف داشته اند، امير مؤمنان على عليه السلام نيز بوده و از آن حضرت جدا نبوده است.
حافظ تقىّ الدين سبكى يكى از علماى اهل سنّت در اين باره گفتارى والا و بلند دارد. حافظ جلال الدين سيوطى اين كلام را در كتاب الخصائص الكبرى، در بيان خصايص و ويژگى هاى پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله مطرح مى كند. سبكى رساله اى در مقام و منزلت پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به نام التعظيم والمنّه في لتؤمنن به ولتنصرنّه نگاشته است. وى اين نام را از آيه قرآن اقتباس كرده، آن جا كه خداوند مى فرمايد:
(وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ ميثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتاب وَحِكْمَة ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قالَ ءَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْري قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشّاهِدينَ);4
(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خداوند متعال از همه پيامبران پيمان گرفت كه هر گاه كتاب و حكمت به شما دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه نشانه هاى شما را تصديق كند، به طور حتم به او ايمان بياوريد و او را يارى كنيد. گفتند: پذيرفتيم. (خداوند) فرمود: پس گواه باشيد و من نيز با شما از گواهانم.
حافظ تقى الدين سبكى به مناسبت اين آيه مى نويسد:
في هذه الآية من التنويه بالنبي صلى اللّه عليه وآله وتعظيم قدره العليّ ما لا يخفى، وفيه مع ذلك أنّه على تقدير مجيئه في زمانهم يكون مرسلاً إليهم… فحقيقته موجودة من ذلك الوقت، وإن تأخّر جسده الشريف… وإنّما يتأخّر البعث والتبليغ وكلّ ما له من جهة اللّه ومن جهة تأهل ذاته الشريفة وحقيقته معجّل لا تأخير فيه… فعرفنا بالخبر الصحيح حصول ذلك الكمال من قبل خلق آدم لنبيّنا صلى اللّه عليه وآله من ربّه سبحانه، وأنّه أعطاه النبوّة من ذلك الوقت، ثمّ أخذ له المواثيق على الأنبياء ليعلموا أنّه المقدّم عليهم وأنّه نبيّهم ورسولهم، وفي أخذ المواثيق وهي في معنى الاستخلاف، ولذلك دخلت «لام» القسم في (لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصرُنَّهُ)5;6
در اين آيه نوعى تعظيم و بزرگ داشت درباره پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله وجود دارد. تعظيم و بزرگ داشت مقام و ارزش والاى آن حضرت كه بر كسى پوشيده نيست و با اين حال، به فرض اين كه آن حضرت در زمان آنان آمده باشد، مقام رسالت براى آنان مى داشت. بنابراين، حقيقت آن بزرگوار از همان هنگام موجود بوده، گرچه وجود جسم شريفش در اين عالَم به تأخير افتاده است و فقط برانگيخته شدن براى تبليغ و هر مقامى كه از جهت خدا براى آن حضرت است و آن چه از جهت شايستگى ذات شريف از آنِ اوست; حقيقتش معجّل است و تأخير در آن راه ندارد… پس با توجّه به روايت صحيح شناختيم كه چنين كمالى پيش از آفرينش آدم براى پيامبر ما صلى اللّه عليه وآله از جانب پروردگار سبحانش حاصل شده و همو آن مقام نبوّت را از همان زمان به آن حضرت عطا فرموده; آن گاه براى او از پيامبران پيمان ها گرفته تا بدانند كه او بر آنان پيشى گرفته است و همو پيامبر و فرستاده آن هاست و در آن پيمان ها كه همان معناى استخلاف است و از اين رو، در اين بخش از آيه «لام» قسم وارد شده است.
وى چندين صفحه مطالب خيلى جالبى در اين باره بيان مى كند كه در كتاب نفحات الأزهار متن كامل كلام او به همراه مطالب ديگرى از غير او از بزرگان آمده است.7
وجه چهارم. اين همان معنايى است كه متن زيارت جامعه نيز بدان اشاره دارد، آن جا كه مى خوانيم: «وسلالة النبيين»; يعنى خاندان نبوّت در امّت اسلام از قديم سلاله پيامبران بوده اند كه همين طور، انبيا بوده اند و اجداد ائمّه بوده اند تا نوبت به پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله رسيده است.

1. سنن ترمذى: 5 / 245، باب 20، حديث 3688.
2. دلائل النبوة: 1 / 54، به نقل از نفحات الازهار: 5 / 248.
3. الخصائص الكبرى: 1 / 7.
4. سوره آل عمران (3): آيه 81 .
5. همان.
6. الخصائص الكبرى: 1 / 8 ـ 10.
7. ر.ك: نفحات الأزهار: 5 / 248 ـ 252.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *