تعداد کتب: 84
تعداد فصول: 241
تعداد موضوعات: 3091
بازدید صفحات: 14097273
تعداد دانلودها: 301408
تعداد جستجوها: 1843
تعداد بازدیدها از کتابخانه: 15548072
...

دیگر عناوین فصل:
فصل اوّل: سه دلیل از دلائل امامت امیر المؤمنین علیه السّلام
فصل اوّل: سه دلیل از دلائل امامت امیر المؤمنین علیه السّلام
نكته دوم
در مباحث علم الحديث به قانونى برخورد مى كنيم كه: الحديثُ يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً، ترجمه: حديث، بعضيش، بعض ديگر را تفسير و بيان مى نمايد، يعنى همچنانيكه بعضى از آيات قرآن، مفسّر و مبيّن آيات ديگرى و پرده اجمال و ابهام را از آيات ديگر برمى دارد، در روايات نيز بدينگونه است، كه اگر در متن روايتى به اجمالى يا ابهامى برخورد كرديم و از قرائن موجود آن روايت، نتوانستيم ابهام آن را برطرف سازيم، جاى اين هست كه با امعان نظر در روايات ديگرى كه متن آنها مشابه متن روايت مورد نظر است براى رفع ابهام از روايت مورد نظر، از آن روايات كمك بگيريم(1)، بعد از اين مقدّمه كوتاه، دوّمين نكته قابل توجّه اين است كه: در لفظ حديث غدير در يك نقل كلمه «مَوْلى» و در نقل ديگر (كه هر دو از نظر سند صحيح هستند) كلمه «ولىّ» بكار برده شده است، و اگر كسى در اينكه كلمه «مَوْلى» در اين حديث شريف به معناى «ولىّ» يا «اَوْلى» باشد تشكيك نمايد، مسلّماً وجود كلمه «ولىّ» در نقل دوّم، جايى براى اين تشكيك باقى نمى گذارد.
و در جاى خود شواهد بسيار زيادى در نقلهاى مختلف و صحيح حديث غدير وجود دارد كه تمام آنها مفسِّر و مبيّن كلمه «مَوْلى» هستند كه در بعضى از الفاظ حديث غدير موجود است، و البتّه همانگونه كه اشاره شد اينها بر فرض آنست كه ما در فهم معناى كلمه «مَوْلى» در حديث غدير دچار ترديد و ابهام شده و محتاج به تفسير و بيان و اقامه شاهد باشيم، كه دراينصورت ازاين قرائن به اصطلاح «منفصله» استفاده خواهيم كرد، و حال آنكه در خود نقلى كه كلمه «مَوْلى» موجود است، قرائن متّصله زيادى است كه جايى براى ابهام اين لفظ باقى نمى گذارد.
(1) در بحث دلالت «حديث غدير» بر امامت اميرالمؤمنين عليه السّلام كه در صفحات آينده خواهد آمد به چند مورد درباره خود «حديث غدير» اشاره خواهد شد.
در مباحث علم الحديث به قانونى برخورد مى كنيم كه: الحديثُ يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً، ترجمه: حديث، بعضيش، بعض ديگر را تفسير و بيان مى نمايد، يعنى همچنانيكه بعضى از آيات قرآن، مفسّر و مبيّن آيات ديگرى و پرده اجمال و ابهام را از آيات ديگر برمى دارد، در روايات نيز بدينگونه است، كه اگر در متن روايتى به اجمالى يا ابهامى برخورد كرديم و از قرائن موجود آن روايت، نتوانستيم ابهام آن را برطرف سازيم، جاى اين هست كه با امعان نظر در روايات ديگرى كه متن آنها مشابه متن روايت مورد نظر است براى رفع ابهام از روايت مورد نظر، از آن روايات كمك بگيريم(1)، بعد از اين مقدّمه كوتاه، دوّمين نكته قابل توجّه اين است كه: در لفظ حديث غدير در يك نقل كلمه «مَوْلى» و در نقل ديگر (كه هر دو از نظر سند صحيح هستند) كلمه «ولىّ» بكار برده شده است، و اگر كسى در اينكه كلمه «مَوْلى» در اين حديث شريف به معناى «ولىّ» يا «اَوْلى» باشد تشكيك نمايد، مسلّماً وجود كلمه «ولىّ» در نقل دوّم، جايى براى اين تشكيك باقى نمى گذارد.
و در جاى خود شواهد بسيار زيادى در نقلهاى مختلف و صحيح حديث غدير وجود دارد كه تمام آنها مفسِّر و مبيّن كلمه «مَوْلى» هستند كه در بعضى از الفاظ حديث غدير موجود است، و البتّه همانگونه كه اشاره شد اينها بر فرض آنست كه ما در فهم معناى كلمه «مَوْلى» در حديث غدير دچار ترديد و ابهام شده و محتاج به تفسير و بيان و اقامه شاهد باشيم، كه دراينصورت ازاين قرائن به اصطلاح «منفصله» استفاده خواهيم كرد، و حال آنكه در خود نقلى كه كلمه «مَوْلى» موجود است، قرائن متّصله زيادى است كه جايى براى ابهام اين لفظ باقى نمى گذارد.
(1) در بحث دلالت «حديث غدير» بر امامت اميرالمؤمنين عليه السّلام كه در صفحات آينده خواهد آمد به چند مورد درباره خود «حديث غدير» اشاره خواهد شد.