2) حدیث غدیر

2
حديث غدير
بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله ربّ العالمين، والصّلاة والسّلام على سيّدنا ونبيّنا محمّد وآله الطيّبين الطّاهرين، ولعنة الله على أعدائهم أجمعين من الأوّلين والآخرين.
بحث ما در اطراف «حديث غدير» است، حديث شريفى كه در سايه اهتمام حقّ سبحانه و تعالى و رسول مكرّم صلوات الله عليه وآله وسلّم و ائمّه اطهار عليهم السّلام و بزرگان صحابه و علماء در طىّ قرون، از اهميّت خاصّى برخوردار است، و در قرآن كريم آيه مباركه (يا أيُّهَا الرَّسُوْلُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ) ـ المائده: 5/67. ترجمه: اى پيامبر، به خلق برسان آنچه را از خدايت بر تو نازل شده، از جمله آياتى است كه مستقيماً مربوط به «روز غدير» مى باشد.
لازم به تذكّر است كه اين آيه كريمه گرچه در قرآن كريم در ضمن آياتى است كه خداوند متعال در آن آيات، اهل كتاب را مخاطب قرار داده است(1) ولكن كاملاً و بدون كم و كاست قابل تطبيق بر امّت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نيز مى باشد، زيرا در مقام تطبيق اين آيات مباركه با اين امّت مى توان چنين گفت: و اى كاش امّت اسلاميّه ايمان آورده بودند، و اگر آنان ايمان آورده و تقوى پيشه مى كردند، البتّه گناهانشان را مى پوشانديم و آنان را در بهشت پرنعمت وارد مى كرديم، و اگر آنان به دستورات قرآن و فرمايشات رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم كاملاً عمل مى نمودند و آنچه را كه در قرآن درباره اميرالمؤمنين و اهلبيت طاهرينش عليهم السّلام نازل شده است را بر ديده جان نهاده و قلباً مى پذيرفتند، البتّه از نعمت هاى آسمان و زمين بهره مند مى شدند، و از امّت اسلام نيز عدّه اى معتدل و ميانه رو و بسيارى بدكردارند.
و قرينه اى كه بر اين تطبيق مى توان اقامه نمود اين است كه: قبل از آيه غدير، خداوند متعال مى فرمايد: (وَلَوْ أنَّهُمْ أقَامُوا التَّوْرَاةَ…) و بعد از آيه غدير مى فرمايد: (لَسْتُمْ عَلَى شَيء حتّى تُقِيْمُوا التَّوْرَاةَ والإنْجِيْلَ…)(ترجمه اين آيات در پاورقى گذشت)، و در عين حال مى فرمايد: (لَيَزِيْدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَكُفْراً فلا تَأْسَ عَلَى القَوْمِ الكافِرِين) كه با تطبيقى كه گذشت ترجمه اين قسمت اينگونه خواهد بود كه: البتّه مى افزايد بسيارى از افراد اين امّت را سركشى و انكار آنچه نازل شده است بر تو درباره اميرالمؤمنين و اولاد طاهرينش عليهم السّلام.
كوتاه سخن اينكه: همچنانكه اهل كتاب قبل از نزول قرآن مأمورند به عمل كردن به كتابهايشان، يعنى يهوديان مأمورند به عمل كردن به تورات، و نصرانيان موظّف هستند كه به انجيل عمل كنند، همينطور مسلمانان نيز مكلّفند كه به كتاب خدا و سنّت پيامبرشان پاى بند باشند، كه در نتيجه اين التزام عملى به كتاب و سنّت، بركات آسمان و زمين بر آنان مى بارد، ولكن افسوس كه آنچه از طرف خداوند متعال بر رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم نازل شده است بجاى آنكه سبب التزام عملى امّت شود بر طغيان و كفر آنان افزود.
و در ميان آنچه خداوند متعال بر پيامبر نازل فرموده، واقعه غدير از جلوه خاصّى برخوردار است، چراكه خداوند متعال در آيه تبليغ (كه همان قضيّه غدير است) با بيانى قاطع و خطابى توأم با تهديد، عبد مكرَّم و رسول برگزيده خودش را مخاطب قرار مى دهد و پر واضح است كه اينگونه مخاطبه در قرآن كريم با رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در موارد بسيار معدودى است كه از تعداد انگشتان دست تجاوز نمى كند، و اين نيست مگر توجّه دادن اكيد امّت مسلمان به مفاد اين خطابات و اتمام حجّت از طرف خداوند منّان بر بندگان كفور و عنود، بى مناسبت نيست كه يك بار ديگر آيه كريمه تبليغ را مورد توجّه قرار بدهيم:
(يا أيُّهَا الرَّسُوْلُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ إلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ)المائدة: 5/67.
ترجمه: اى پيامبر، به خلق برسان آنچه را از خدايت بر تو نازل شده، كه اگر اين امر خطير را به انجام نرسانى تبليغ رسالت و اداء وظيفه پيامبرى را نكرده اى.
و شاهد ديگر بر اين مطلب (كه مسأله نصب اميرالمؤمنين عليه السّلام به جانشينى بعد از خودش باشد) فرمايش خود رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم است كه در قضيّه خانه ابوطالب عليه السّلام (كه به حديث يوم الاِنْذار و حديث الدّار معروف است)(2) چنين فرمودند: خدايم مرا امر فرموده به اينكه به مردم برسانم آنچه را كه مأمور به آن شده ام و براى آن فرستاده شده ام، و در اثر اينكه مبادا قوم ايشان آن حضرت را انكار كنند و با انكارشان اسباب شقاوت و هلاكتشان را فراهم آورند آن حضرت فرمودند: سينه ام از اين فرمان به تنگ آمد تا اينكه جبرئيل نازل شد و از طرف خداوند چنين فرمان آورد كه: اگر آنچه را مأمور به تبليغ آن شده اى بجا نياورى، انجام مأموريّت رسالتى كه بدان برانگيخته شده اى را مهمل گذارده اى.
نتيجه سخن اينكه: شواهد فوق (خصوصاً داستان خانه ابوطالب عليه السّلام) و نيز شواهد زياد ديگرى كه در جاى خود مذكور است بيانگر اين مطلب است كه: ابلاغ امامت اميرالمؤمنين عليه السّلام و خلافت اوّلين امام شيعيان از جمله مهمترين امورى بود كه رسول خدا از ابتداى دعوت تا آخرين لحظات حيات مباركه اش، از طرف خداوند متعال مأمور به آن بوده است، زيرا آيه تبليغ در سوره مائده است و سوره مائده به اجماع مسلمين آخرين سوره اى است كه از قرآن نازل گرديده است، و قُرْطُبى در تفسيرش صريحاً ادّعاى اجماع مى كند بر اينكه سوره مائده مدنىّ است و بعضى از آيات آن در حجّة الوداع نازل شده است(3)، كما اينكه در روايات شيعه نيز نصّ صريح بر همين مضمون موجود است.
با وجود چنين اجماع و نصّى اين نتيجه گيرى مطابق با واقع خواهد بود كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در تمام دوران رسالت مبارك وميمونش دركنار دعوت مردم به ايمان به خداى تعالى و رسالت خودشان، آنان را به خلافت بلا فصل اميرالمؤمنين عليه السّلام بعد از خودش دعوت فرموده و اين امر خطير الهى را به آنان ابلاغ مى نمودند.
و بايد دانست كه حديث غدير از جهاتى برخوردار است كه موجب عظمت و جلالت آن گرديده است:
1 ـ شرائط خاصّى (زمان، مكان، جمعيّت) كه خطبه غدير در آن شرائط ايراد گرديده است.
2 ـ كلامى كه در ضمن اين خطبه وارد شده است بدون هيچگونه شكّ و شبهه اى از نظر فنون زبان عرب دلالت بر امامت اميرالمؤمنين عليه السّلام مى نمايد.
3 ـ آياتى از قرآن كريم ناظر به خصوص واقعه غدير است.
و ناگفته نماند كه سلف و خلف، متحمّل زحمات طاقت فرسائى در جهت به يادگار ماندن اين حديث شريف، نقل و نشر آن شده اند، كما اينكه خصم نيز در مقام ردّ و كتمان و بى اهميّت جلوه دادن اين حديث عظيم المنزله از هيچ كوششى فروگذار نكرده است.

(1) زيرا در آيه 65 و 66 كه دو آيه قبل از آيه غدير است مى فرمايد: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلاََدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ* وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِم مِن رَبِّهِمْ لاََكَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ) ـ المائدة: 65 و 66.
ترجمه: و چنانچه اهل كتاب ايمان آورند و تقوى بورزند البتّه ما گناهانشان را مستور نموده و محقّقاً آنان را در بهشت پرنعمت داخل مى نماييم ـ و چنانچه آنان به دستورات تورات و انجيل خودشان و آنچه كه بر تو نازل شده كاملاً عمل مى نمودند البتّه از نعمتهاى آسمانى و زمينى برخوردار مى شدند، عدّه اى از آنان مردمانى معتدل و ميانه رو و بسيارى از آنان بدكردارند.
و نيز در آيه پس از آيه غدير مى فرمايد: (قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْء حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِن رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُم مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ طُغْيَاناً وَكُفْراً فَلاَ تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ) ـ المائدة: 68.
ترجمه: اى پيغمبر، بگو با اهل كتاب كه: اى يهود و نصارى، شما ارزشى نداريد تا آنكه به دستور تورات و انجيل و آنچه از جانب خداوند بسوى شما نازل شده كاملاً عمل نماييد، و همانا بجاى آنكه به قرآنيكه بر شما نازل شده ايمان آورند، اين قرآن بر كفر و سركشى بسيارى از آنان افزوده است، و در اين صورت، تو اى پيغمبر، بر حال كافران افسوس مخور.
(2) اين واقعه در اوائل بعثت پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم در مكّه، در خانه ابوطالب عليه السلام كه بزرگ بنى هاشم است بزرگذار شد، و مأموريّت رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در آن روز، انذار نزديكانش بود پيش از انذار ديگران، و انذار در برابر بشارت است، و آن در لغت خبر دادن از چيزى است كه در شنونده ايجاد هراس نمايد، و بشارت، خبر دادن از چيزى است كه در شنونده ايجاد اميدوارى كند، و انذار و بشارت پيامبران عليهم السلام عبارت از دعوت بندگان است به دين خدا و ترساندن آنان از خشم خدا و اميدوار نمودن به رحمت خداوند متعال.
رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم در آن مجلس پنج پايه اصلى دين خدا را براى حاضرين به نحو اجمال و تفصيل متذكّر شدند: توحيد و نبوّت و امامت را به صراحت، و صراحت و اصرارشان درباره امامت بيشتر از آنها بود. براى تفصيل كامل واقعه از روايات و مدارك فراوان اهل سنّت رجوع شود به: عقائد الانسان، ج2، ص101 تا 134.
(3) الجامع لاحكام القرآن (تفسير قرطبى): ج6/30، چاپ مؤسّسة التّاريخ العربى، بيروت ـ 1405 هـ . ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *