سعد بن ابى وقاص و «آيه تطهير»
بر اساس برخى منابع تاريخى، آن گاه كه معاويه به قدرت رسيد دستور داد همگان به اميرالمؤمنين عليه السلام ناسزا گويند و چون سعدبن ابىوقاص از اين كار خوددارى كرد، معاويه از وى پرسيد: چرا به على بن ابى طالب دشنام نمى دهى؟
نسائى ـ به سند خود ـ جواب سعدبن ابى وقّاص را چنين نقل مى كند:
قال: لا أسبّه ما ذكرت ثلاثاً قالهنّ رسول الله صلى الله عليه وآله لأنْ يكون لي واحدة منهنّ أحبّ إليّ من حمر النعم1 لا أسبّه ما ذكرت حين نزل الوحي عليه، فأخذ علياً وابنيه وفاطمة فأدخلهم تحت ثوبه ثم قال: ربّ هؤلاء أهل بيتي وأهلي، ولا أسبه ما ذكرت حين خلّفه في غزوة غزاها… ولا أسبه ما ذكرت يوم خيبر;2
سعد در پاسخ معاويه گفت: به على جسارت نمى كنم تا زمانى كه سه فرمايش از رسول خدا را به خاطر دارم كه اگر يكى از آن ها درباره من بود، از باارزش ترين نعمت ها براى من بهتر بود: ]نخست[ در آن زمان كه بر پيامبر وحى نازل شد، علىو دو پسرش را به همراه فاطمه به زير پارچه اى داخل نمود، سپس گفت: پروردگارا، اينان اهل بيت و اهل من هستند; ]دوم [جانشينى على در مدينه بجاى رسول خدا ]در واقعه جنگ تبوك كه پيامبر به او گفت: جايگاه تو نسبت به من همانند جايگاه هارون است به موسى[ و ]سوم [پرچمدارى روز خيبر ]كه پيامبر گفت: فردا، پرچم را به كسى خواهم داد كه محبوب خدا و رسول است و او نيز خدا و رسول را دوست دارد، و در حالى كه على دچار چشم درد بود، با آب دهان رسول خدا مداوا شد و خيبر را فتح نمود[.
1 . اين جمله در عرب ضرب المثلى است كه بيان گر ارزش و اهميت موضوع است.
2 . خصائص أميرالمؤمنين عليه السّلام (نسائى): 81 ـ 82 ; السنن الكبرى (نسائى): 5 / 122 ـ 123 / ش 8439 . هم چنين ر.ك: المستدرك على الصحيحين: 3 / 108 ـ 109. گفتنى است كه برخى از اهل سنّت در اين حديث، دست به تحريفات عجيبى زده اند.