به روايت نسائى
نسائى نيز به نقل اين حديث پرداخته است. وى مى گويد: قتيبة بن سعيد بلخى وهشام بن عمار دمشقى از حاتم، از بكير بن مسمار، از عامربن سعد بن ابى وقّاص چنين روايت مى كند:
معاويه به سعد امر كرد (كه به اميرمومنان على عليه السلام دشنام دهد، اما هنگامى كه او از اين كار خوددارى نمود) به او گفت: چه چيز باعث شد كه ابوتراب را دشنام ندهى؟
سعد گفت: تا سه فضيلتى را كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله براى ايشان برشمرد، فراموش نكرده ام من هرگز به ايشان دشنام نمى دهم; فضايلى كه يكى از آن ها براى من از بهترين نعمت هاى دنيا دوست داشتنى تر است.
هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در يكى از جنگ ها على عليه السلام را جانشين خود در مدينه قرار داد، او گفت:
أتخلّفني مع النساء والصبيان;
آيا مرا جانشين خود در ميان زنان و كودكان قرار مى دهى؟
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود:
أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبوّة بعدي;
آيا خشنود نيستى كه براى من هم چون هارون نسبت به موسى باشى، با اين تفاوت كه بعد از من پيامبرى مبعوث نمى شود؟
هم چنين از پيامبر شنيدم كه در جنگ خيبر فرمودند:
لأعطين الراية غداً رجلاً يحبّ الله ورسوله ويحبّه الله ورسوله;
فردا پرچم سپاه را به كسى مى دهم كه خدا و رسولش را دوست مى دارد و خدا و رسول نيز او را دوست مى دارند.
در پى اين گفته، ما براى گرفتن آن (بر يكديگر پيشى گرفته و) گردن دراز مى كرديم، ولى پيامبر فرمود:
ادعوا لي عليّاً;
على را خبر كنيد.
او در آن هنگام از درد چشم رنج مى برد. ولى پيامبر صلى الله عليه وآله اندكى از آب دهان خود را بر چشمانش نهاد و پرچم را به او داد.
هم چنين زمانى كه آيه (إِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا);1 «همانا خداوند مى خواهد فقط شما اهل بيت را از تمام ناپاكى ها مصون دارد و كاملاً پاك و مطهرتان گرداند» نازل شد; رسول خدا صلى الله عليه وآله على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و به درگاه خدا عرضه داشت:
اللهمّ هؤلاء أهل بيتي;
خداوندا! اينان اهل بيت من هستند.2
1 . سوره احزاب: آيه 33.
2 . خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام: 48 و 49.