حديثِ «سه نفر پيامبر را به معراج بردند»
حديثِ «شخصى به نام شريك پيرامون معراج رسول خدا صلى الله عليه وآله» از ديگر احاديث بى اساس بخارى است. متن روايت به اين صورت است:
عبدالعزيز بن عبدالله، از سليمان، از شريك بن عبدالله، نقل مى كند كه انس بن مالك مى گويد:
در شب معراج رسول خدا صلى الله عليه وآله از مسجد الحرام ـ يعنى قبل از نزول وحى بر ايشان ـ در مسجدالحرام به خواب رفته بود سه نفر نزد وى آمدند كه يكى از آن سه نفر گفت: اين كيست؟
دومى گفت: اين بهترين مرد مكّه است.
سومى گفت: بهترين مرد مكّه را برداريد.
آن شب گذشت و پيامبر صلى الله عليه وآله آنان را نديد تا اين كه شبى ديگر به نزدش آمدند. هر چند ديدگان آن حضرت آن ها را نمى ديد، اما قلبش بيدار بود و آن ها را مى ديد. پيامبران اين گونه اند كه چشم هاشان به خواب مى رود اما قلب هاشان بيدار مى ماند. ـ آن سه نفر بى آن كه با پيامبر سخن بگويند او را حمل كرده و در كنار چاه زمزم بر زمين گذاشتند. جبرئيل دست به كار شد و بالاى سينه تا گريبان پيامبر صلى الله عليه وآله را شكافت تا اين كه به سينه و درون آن رسيد و با آب زمزم، قسمت هاى درونى بدن پيامبر صلى الله عليه وآله را شست و شو داد.
آن گاه تشتى زرّين آوردند كه كاسه اى طلايى و مملو از ايمان و حكمت در درون آن بود. جبرئيل به وسيله اين كاسه، سينه و رگ هاى گلوى پيامبر را از ايمان و حكمت پر كرد و آن گاه سينه او را بست.
در اين هنگام، جبرئيل، پيامبر را به آسمان برد و يكى از درهاى آن را زد.
اهل آسمان به او گفتند: كيست؟
جبرئيل پاسخ داد: من جبرئيل هستم.
گفتند: چه كسى را با خود آورده اى؟
جبرئيل پاسخ داد: محمّد.
گفتند: مبعوث شده است؟
گفت: بله.
گفتند: پس مقدمش مبارك باد… .1
مسلم نيشابورى نيز اين حديث را اين گونه نقل كرده است:
هارون بن سعيد أيلى، از ابن وهب، از سليمان ـ يعنى ابن بلال ـ از شريك بن عبدالله بن ابونمر نقل مى كند كه أنس بن مالك، روايت شب معراج پيامبر صلى الله عليه وآله از مسجد الحرام را براى ما چنين نقل مى كند:
پيش از نزول وحى بر رسول خدا صلى الله عليه وآله سه نفر به نزد او آمدند در حالى كه در مسجد الحرام به خواب رفته بود… .
وى داستان را به سياق حديث ثابت بنانى روايت كرد و به پس و پيش كردن و كاهش و افزايش آن پرداخت.2
نَوَوى در شرح خود مى نويسد:
وقوع معراج قبل از نزول وحى، نادرست است و كسى آن را نمى پذيرد; زيرا بنابه كم ترين زمانى كه علما گفته اند واقعه معراج، دست كم پانزده ماه بعد از بعثت نبوى رخ داده است.
حربى مى گويد: واقعه معراج، يك سال پيش از هجرت و در شب بيست و هفتم ماه ربيع الآخر رخ داد.
زهرى مى گويد: اين واقعه، پنج سال بعد از بعثت، اتفاق افتاد.
ابن اسحاق مى گويد: واقعه معراج هنگامى روى داد كه اسلام در مكّه و قبايل، گسترش يافته بود.
نزديك ترين اين سخنان به واقعيت، سخن زهرى و ابن اسحاق است; چرا كه همه علما معتقدند كه خديجه عليها السلام پس از واجب شدن نماز، همراه با پيامبر صلى الله عليه وآله نماز گزارد و زمان وفات خديجه را سه تا پنج سال پيش از هجرت، ذكر كرده اند.
هم چنين همه علما اتّفاق نظر دارند كه نماز، در شب معراج، واجب شد، حال چگونه مى توان وقوع معراج را پيش از نزول وحى بر پيامبر صلى الله عليه وآله تلقّى كرد؟
نَوَوى در ادامه مى نويسد: در روايت شريك آمده است: در حالى كه پيامبر صلى الله عليه وآله به خواب رفته بود. هم چنين در روايت ديگرى مى خوانيم: در حالى كه من در كنار كعبه، خواب و بيدار بودم.
طرفداران وقوع معراج به صورت رؤياى شبانه، مى توانند به اين دو روايت استدلال كنند، اما چنين استدلالى باطل است; زيرا احتمال مى رود كه پيامبر صلى الله عليه وآله در ابتداى آمدن فرشتگان، خواب بوده باشد و هيچ يك از الفاظ اين حديث، بر خواب بودن پيامبر صلى الله عليه وآله در تمامى مراحل معراج، دلالت نمى كند.
سخنان مذكور از سوى قاضى مطرح شده است و ديگران نيز همانند وى در برابر روايت شريك، موضع گرفته و آن را انكار كرده اند.
بخارى، روايت شريك را از أنس به صورت مفصل، در بخش توحيد صحيح خود، نقل كرده است.
حافظ عبدالحق نيز در كتاب الجمع بين الصحيحين پس از ذكر اين روايت مى گويد:
اين حديث و الفاظ آن از روايت شريك بن ابونمر به نقل از انس، اقتباس شده است. شريك بن ابونمر، عبارات ناشناخته اى را به اين حديث افزوده و الفاظ مجهولى را در قالب آن نقل كرده است.
برخى حافظان برجسته و پيشوايان مشهور همانند ابن شهاب، ثابت بنانى و قتاده، حديث معراج را از انس، نقل كرده اند، اما هيچ يك از آنان، عبارات شريك را نياورده اند.
از اين گذشته، در ميان اهل حديث، شريك با عنوان «حافظ» ياد نمى شود.
حافظ عبدالحق در ادامه مى نويسد: تنها احاديث مورد استناد ما، همان است كه پيش از اين، آن ها را ذكر كرديم.3
كرمانى نيز در شرح خود به اين حديث پرداخته است. وى مى نويسد:
نَوَوى مى گويد: در روايت شريك، خيالات و اوهامى آمده كه علما آن ها را انكار كرده اند. براى مثال، شريك مى گويد: واقعه معراج، پيش از نزول وحى، رخ داد; اما اين سخن وى، اشتباه بوده و هيچ كس آن را نپذيرفته است. هم چنين، علما اتّفاق نظر دارند كه نماز در شب معراج، واجب شد; حال چگونه مى توان وقوع معراج را به دوران قبل از نزول وحى، نسبت داد؟
ديدگاه من اين است كه دربان آسمان از جبرئيل پرسيد: آيا مبعوث شده است؟
وى پاسخ داد: بله;
بنابراين پاسخ مثبت جبرئيل به پرسش دربان آسمان به صراحت، نشان مى دهد كه واقعه معراج، پس از نزول وحى، رخ داده است.4
ابن قيم جوزيه نيز در فصلى از كتاب خود به اين حديث پرداخته است. وى مى نويسد:
زهرى مى گويد: يكسال پيش از هجرت پيامبر صلى الله عليه وآله به مدينه، روح وى را به بيت المقدس و آسمان، عروج دادند. ابن عبدالبر و ديگران مى گويند: واقعه معراج، چهارده ماه پيش از هجرت به مدينه رخ داده است.
معراج، يك بار اتفاق افتاد، اما برخى معتقدند كه اين واقعه، يك بار در بيدارى و بار ديگر در خواب، رخ داده است; به نظر مى رسد كه سردم داران اين ديدگاه، در صدد بر آمده اند تا روايات ديگر را با حديث شريك و اين سخن وى ـ كه مى گويد: آن گاه بيدار شدم ـ هماهنگ سازند.
برخى از اينان مى گويند: معراج، دوبار اتّفاق افتاد:
1 ـ پيش از نزول وحى چرا كه در حديث شريك آمده است: واقعه معراج پيش از نزول وحى، روى داد.
2 ـ پس از نزول وحى كه ديگر روايات بدان اشاره دارند.
برخى ديگر گفته اند: واقعه معراج سه بار روى داد: يك بار پيش از نزول وحى و دو بار پس از نزول وحى.
همه اين تفاسير كه نشان از سردرگمى و خود را به زحمت انداختن دارد كه از روش محدّثان ظاهرگراى ضعيف، نشأت مى گيرد، چرا كه اينان در صورت ملاحظه اختلاف و تفاوت يك داستان با چارچوب برخى روايات، از تكرار دگر باره آن داستان سخن مى گويند، به گونه اى كه روايات مختلف را نشانه تعدّد رخ دادها مى دانند.
ديدگاه صحيح پيشوايان حديث آن است كه واقعه معراج، تنها يك بار و آن هم بعد از بعثت، روى داده است.
شگفتا از آنان كه وقوع چند باره معراج را مورد تأكيد قرار داده اند و به اشتباه، گمان برده اند كه در هر بار، پنجاه نماز بر پيامبر واجب شده و او به رفت و آمدهاى مكرّر در ميان پروردگار و موسى پرداخته است تا در نهايت، نمازهاى واجب به پنج نماز كاهش يابد.
چگونه ممكن است كه خداوند در جريان معراج اول بگويد: «فريضه ام را برقرار ساختم و در حق بندگانم، تخفيف قائل شدم»، اما ديگر بار در معراج دوم، نمازهاى واجب را به پنجاه نماز افزايش داده و آن گاه ده به ده از شماره آن بكاهد؟
حافظان حديث معتقدند كه شريك در برخى الفاظ حديث معراج، به اشتباه افتاده است، چنان چه مسلم پس از نقل اين حديث در مسند خود، مى نويسد: شريك، الفاظ حديث را پس و پيش كرده، به افزايش و كاهش عبارات آن پرداخته و آن را به نيكويى بيان نكرده است، خداى رحمتش كند.5
1 . صحيح بخارى: 9 / 265، كتاب التوحيد.
2 . صحيح مسلم: 1 / 148 / 262، باب بدء الوحى من كتاب الايمان.
3 . المنهاج فى شرح صحيح مسلم بن حجّاج، باب بدء الوحى، جلد 1 بخش 2 / 209 و 210.
4 . الكواكب الدرارى فى شرح صحيح البخارى: 25 / 204.
5 . زاد المعاد فى هدى خير العباد: 3 / 41 و 42، فصل معراج پيامبر.