حديثِ «انبيا چيزى به ارث نمى گذارند»!!
از احاديث بى اساس بخارى مى توان به حديث كتاب الفرائض اشاره نمود:
عبدالله بن مسلمه، از مالك، از ابن شهاب، از عروه نقل مى كند كه عايشه مى گويد:
آن گاه كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله از دنيا رفت همسران او تصميم گرفتند براى گرفتن ميراث خود عثمان را نزد ابوبكر بفرستند، عايشه گفت: مگر رسول خدا صلى الله عليه وآله نفرمود: ما چيزى به ارث نمى گذاريم، آن چه را كه از ما برجاى بماند، صدقه است.1
علماى بزرگ ما در كتاب هاى خود، به جعلى بودن اين حديث تصريح كرده اند.2 دليل جعل روايت يادشده اين است كه پاره تن رسول خدا صلى الله عليه وآله را از اموال برجاى مانده ايشان، محروم كنند.3
در نادرستى اين حديث همان بس كه حضرت على عليه السلام در جريان گفت و گو با ابوبكر، آن را رد كرد و تعارض آن را با كتاب خدا به اثبات رساند.
ابن سعد مى گويد: محمّد بن عمر، از هشام بن سعد، از عباس بن عبدالله بن معبد، از ابوجعفر اين گونه نقل مى كند:
فاطمه عليها السلام و عبّاس بن عبدالمطلّب براى مطالبه ميراث خود با على عليه السلام همراه شدند و به نزد ابوبكر رفتند. ابوبكر گفت: رسول خدا صلى الله عليه وآله مى فرمايد: ما ميراثى بر جاى نمى نهيم; اموال برجاى مانده ما صدقه است. بنابراين، اين اموال به دست من است.
حضرت على عليه السلام به دو آيه از قرآن استناد كرد و فرمود:
(وَوَرِثَ سُلَيْمانُ داوُودَ);4
و سليمان، وارث داوود شد.
و زكريا مى گويد:
(يَرِثُني وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ);5
تا وارث من و آل يعقوب شود.
ابوبكر گفت: همين است كه گفتم و تو نيز همين را مى دانى.
حضرت على عليه السلام فرمود: اين كتاب خداست كه سخن مى گويد.
در اين هنگام، على، فاطمه عليهما السلام و عبّاس ساكت شدند و رفتند.6
1 . صحيح بخارى: 8 / 266.
2 . خداوند اين حقيقت را بر زبان يكى از پيشوايان حافظ اهل سنّت، به نام حافظ، ابن خراش، متوفّاى سال 283 هجرى، جارى ساخته است. حافظ، ذهبى در كتاب تذكرة الحفاظ: 2 / 684 / 705 مى نويسد:
ابن عدى گفت: از عبدان شنيدم كه مى گفت: به ابن خراش گفتم: در مورد حديث «اموال برجاى مانده ما صدقه است» چه نظرى دارى؟
گفت: اين حديث باطل است. وى مالك بن اوس را به دروغ گويى متهم كرد.
حافظ، ابن حجر عسقلانى نيز در ضمن يكى از شرح حال هاى لسان الميزان: 3 / 509 مى نويسد: عبدان مى گويد: به ابن خراش گفتم: درباره حديث «ما ميراثى بر جاى نمى نهيم، اموال برجاى مانده ما صدقه است» چه نظرى دارى؟
گفت: اين حديث باطل است.
گفتم: چه كسى را به جعل آن متهم مى كنى؟
گفت: مالك بن اوس.
3 . براى آگاهى بيشتر در اين زمينه مى توانيد به كتاب تشييد المطاعن و ديگر كتاب هاى معتبر، مراجعه نماييد.
4 . سوره نمل: آيه 16.
5 . سوره مريم: آيه 6.
6 . الطبقات الكبرى: 2 / 315.