به روايت نسائى
در كتاب الخصائص اين گونه آمده است:
محمّد بن المثنى از ابوبكر حنفى نقل مى كند: بكير بن مسمار مى گويد: از عامر بن سعد شنيدم كه مى گفت: معاويه به سعد ابن ابى وقاص گفت: چه چيزى باعث مى شود فرزند ابوطالب را دشنام ندهى؟!
سعد گفت: تا زمانى كه سه فرمايش رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره او را به ياد مى آورم، به وى دشنام نمى دهم، كه اگر يكى از آن ها در من بود از هر چيزى برايم ارزشمندتر بود.
تا زمانى كه به خاطر مى آورم وحى بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد و ايشان على، فاطمه و دو فرزند او را زير پوشش خود آورد و فرمود:
ربّ هؤلاء أهل بيتي وأهلي؛
پروردگارا! اينان اهل بيت و خاندان من هستند.
او را دشنام نمى دهم.
تا زمانى كه به ياد مى آورم در يكى از جنگ ها او را جانشين خود كرد… به او دشنام نمى دهم.
تا زمانى كه نبرد خيبر را به خاطر مى آورم… او را دشنام نمى دهم.1
هم چنين در الخصائص آمده است:
قتيبة بن سعيد بلخى و هشام بن عمار دمشقى از حاتم، از بكير بن مسمار، از عامر بن سعد بن ابى وقاص نقل مى كنند كه معاويه به سعد امر كرد و ]چون ديد كه او اطاعت نمى كند به او[ گفت: چه چيزى باعث مى شود كه تو ابوتراب را دشنام ندهى؟!
سعد گفت: تا زمانى كه سه فرمايش رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره او را به ياد مى آورم، به وى دشنام نمى دهم، كه اگر يكى از آن ها در من بود از هر چيزى برايم ارزشمندتر بود:
شنيدم پيامبر صلى الله عليه وآله در يكى از جنگ ها كه او را جانشين خود كرد و به او فرمود:… .
شنيدم در جنگ خيبر فرمود:… .
و هنگامى كه آيه (إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرًا) بر پيامبر صلى الله عليه وآله نازل شد، ايشان على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و چنين عرضه داشت:
اللّهم هؤلاء أهل بيتي؛2
پروردگارا! اينان اهل بيت من هستند.
البته ابن حجر عسقلانى در فتح البارى اين حديث را با نقل دوم و در شرح حديث: «أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون…؛ آيا خشنود نيستى كه تو براى من، منزلت هارون براى موسى را داشته باشى؟» آورده است.
وى مى گويد: در روايت عامر بن سعد بن ابى وقاص كه مسلم و ترمذى نقل كرده اند، آمده است: معاويه به سعد گفت: چه چيزى باعث مى شود كه تو ابوتراب را دشنام ندهى؟!
سعد پاسخ داد: تا زمانى كه سه فرمايش رسول خدا صلى الله عليه وآله درباره او را به ياد مى آورم، به وى دشنام نمى دهم.
آن گاه سعد به نقل سه فرمايش از رسول خدا صلى الله عليه وآله پرداخت. اول: همين حديث (حديث منزلت).
دوم: فرمايش رسول خدا صلى الله عليه وآله كه فرمود:
لأعطينّ الراية رجلاً يحبّه الله ورسوله؛
پرچم را به رادمردى مى دهم كه خدا و رسولش او را دوست دارند.
سوم: آن حضرت به هنگام نزول آيه: (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ)؛3 «بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان را فراخوانيم…» على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلي؛4
بارالها! اينان اهل من هستند.
گفتنى است كه اين نقل (ذكر دعاى رسول خدا صلى الله عليه وآله بعد از آيه مباهله، نه آيه تطهير) يا تحريف حديث است و يا بر تكرار و نقل متعدد آن حمل مى شود.
هم چنين در الخصائص، حديث عمرو بن ميمون از ابن عباس كه پيش تر از مسند احمد بن حنبل ذكر شد، نقل شده است.5
1 . خصائص على عليه السلام: 56 حديث 51.
2 . خصائص على عليه السلام: 23 و 24 حديث 9.
3 . سوره آل عمران: آيه 61.
4 . فتح البارى ـ شرح صحيح بخارى: 7 / 93.
5 . خصائص على عليه السلام: 34، حديث 23.