1 . امامت، نيابت از نبوّت است
پيشتر در بحث تعريف امامت گفتيم، براساس تعريف امامت ـ كه فريقين بر آن اتفاق دارند ـ امامت، ولايت و خلافت عامّ پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از شئون نبوت و رسالت است. پس هر آن چه در نبى اكرم معتبر است ـ جز نبوت ـ در امام و خليفه رسول خدا نيز معتبر خواهد بود.1 از طرفى ديگر از آن جا كه «امامت» نيابت از «نبوت» است; تمام وظايفى را كه نبى بر عهده داشته است، امام و خليفه پس از او عهده دار خواهد بود.2 بر اين اساس، دلايلِ وجوب بعثت و ارسال رسول بر وجوب نصب امام و خليفه نيز دلالت خواهد داشت و به تبع، چون بعثت رسول به دست خداوند است، نصب امام نيز به دست خداوند متعال خواهد بود.
1 . به عنوان مثال چنان چه عصمت در نبوت شرط باشد، در امام و خليفه نيز شرط خواهد بود. روشن است كه «عصمت» براى مردم قابل درك نيست; از اين رو تشخيص معصوم از عهده آنان خارج است و آن كسى توان تشخيص معصوم را دارد كه خود معصوم باشد. اين موضوع در بحث «شرائط امام» و بيان دلائل اثبات «عصمت»، طرح و بررسى خواهد شد.
2 . خداى تعالى خطاب به رسول خود مى فرمايد: (ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ); (سوره نحل: آيه 125) با حكمت و موعظه نيكو مردم را به راه پروردگارت بخوان. در آيه ديگر مى فرمايد: (لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ); (سوره آل عمران: آيه 164) خداوند بر مؤمنان منّت نهاد آن گاه كه در ميان ايشان رسولى از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنان تلاوت كند، آن ها را تزكيه سازد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد.
بر اساس اين دو آيه، دعوت مسلمانان به طريق ]عبوديت و بندگى[ خداوند كه بايد همراه با حكمت و موعظه نيكو باشد، يكى از وظايف رسول خدا صلى الله عليه وآله است. هم چنين تلاوت آيات الاهى، تزكيه و تربيت اُمّت و تعليم قرآن و حكمت از ديگر وظايف رسول خدا صلى الله عليه وآله به شمار مى رود.
بنابراين امام بعد از ايشان نيز بايد عهده دار اين وظايف باشد. روشن است كه براى انجام اين وظايف، امام بايد داراى ويژگى هايى چون علم الاهى و عصمت باشد تا طريق خدا را بشناسد، علوم قرآن را ـ كه تبياناً لكل شيء است ـ دارا باشد، گنجينه هاى حكمت در اختيارش باشد و راه تعليم و تربيت بندگان خداوند را بداند. آيا به راستى مردم توان درك اين خصوصيات را دارند و مى توانند شخصى را كه حقيقتاً واجد اين ويژگى ها باشد بشناسند تا بتوان گفت تعيين امام بر عهده خلق است؟