جرح خالد بن مخلّد
خالد بن مخلّد قطوانى از مشايخ بخارى است و بخارى احاديث فراوانى از او نقل كرده است.1 امّا چون اين شخص متهم به تشيع بوده است، برخى در صدد تضعيف او بر آمده اند. ابن حجر عسقلانى درباره خالد مى نويسد:
من كبار شيوخ البخاري. قال العجلي: ثقة وفيه تشيّع، وقال ابن سعد: كان متشيّعاً مفرطاً، وقال صالح جزرة: ثقة إلاّ أنّه كان متّهماً بالغلوّ في التشيع، وقال أحمد بن حنبل: له مناكير، وقال أبو داوود: صدوق إلاّ أنّه يتشيّع، وقال أبو حاتم: يكتب حديثه ولا يحتجّ به. قلت: أما التشيّع، فقد قدّمنا أنه إذا كان ثبت الأخذ والأداء لا يضرّه;2
او از بزرگان اساتيد بخارى است. عجلى مى گويد: وى موثق است و شيعى. ابن سعد مى گويد: او در شيعه گرى افراطى است. صالح جزره مى گويد: راست گو است جز اين كه متّهم به غلو در تشيّع است. احمد بن حنبل مى گويد: احاديث منكرى روايت كرده است. ابوداوود مى گويد: راست گو است; جز اين كه تشيّع دارد. ابوحاتم مى گويد: حديث او نوشته مى شود، امّا به آن احتجاج نمى شود. مى گويم: امّا چنان كه پيشتر گفتيم، اگر راوى در شنيدن و گفتن حديث دقيق باشد تشيّع مضر نيست.
ابن حجر كسى را كه عمار بن ياسر را فاسق معرفى كرده توثيق مى كند، امّا در اين جا به دفاع از خالد مى پردازد و مى گويد: تشيع مضر در وثاقت نيست. عبارت «التشيع غير مضرّ» مكرر در مقدمه فتح البارى به چشم مى خورد و شايد يكى از دلايل آن پيش گيرى از خدشه به صحيح بخارى است. در هر صورت ابن حجر تأكيد مى كند كه شيعه بودن مضر به وثاقت نيست. حال مى پرسيم، چرا اهل سنّت فضائل و مناقب اهل بيت عليهم السلام را صرفاً به دليل آن كه راوى آن ها شيعى است، ردّ مى كنند؟!
1 . صحيح البخاري: 1 / 22. بخارى حدود 67 حديث از خالد بن مخلّد نقل مى كند.
2 . مقدّمة فتح الباري: 398; تهذيب التهذيب: 3 / 101 ـ 102، شماره 619 با اندكى تفاوت.