روشنى دلالت آيه
كوتاه سخن اين كه معناى اين آيه بر لزوم مهرورزى اهل بيت عليهم السلام كاملاً روشن است.
1 . چه اين كه آيه در مدينه فرود آمده باشد و چه در مكه با در نظر گرفتن روايت ها يا بدون در نظر گرفتن آن ها.
2 . و چه استثنا منقطع باشد، آن سان كه نظريه بسيارى از دانشمندان سنّى مى باشد.
از طرفى، يكى از دانشمندان بزرگوار ما هم چون شيخ مفيد بغدادى رحمه اللّه با توجه به اين كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله هيچ گاه مزد و پاداشى براى رساندن وحى و پيامبرى نمى خواهد، مى نويسد:
اين نظريه كه خداوند مزد پيامبرش را دوستى اهل بيت او عليهم السلام قرار داده است، درست نيست و هم چنين مزد خود ايشان نيز نمى تواند باشد; زيرا مزد پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله همان پاداش هميشگى است كه در هم جوارى و نزديكى با خداوند مى باشد.
از سوى ديگر، به خاطر اين كه دادگسترى و بخشندگى خداوند بر عهده خودش مى باشد و سزاوار نيست كه بندگان وظيفه اى در برابر اين گونه كارها قرار دهند; زيرا بايد تمامى كارها خالص براى خداوند باشد و هر كارى بر او باشد، مزد ايشان نيز بر عهده خود خداوند است، نه ديگران.
افزون بر اين كه خداوند متعال مى فرمايد:
(وَيا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاّ عَلَى اللّهِ);
و اى قبيله و امت من! از شما هيچ پاداش و مالى نمى خواهم، فقط پاداش من بر عهده خداوند مى باشد.
در آيه ديگرى مى فرمايد:
(يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاّ عَلَى الَّذي فَطَرَني);
اى قبيله من! هيچ پاداشى از شما نمى خواهم، پاداش من فقط بر عهده كسى است كه مرا آفريد.
بنابراين، اگر شخصى از معناى آيه مودّت سؤال كند كه مگر خداوند از آن ها در برابر انجام وظيفه الهى پاداش نخواسته است؟ پاسخ مى دهيم: مطلب اين گونه نيست; زيرا به دليل عقلى روشن و آيات شريفه قرآن توضيح داديم و استثنا در اين آيه از معناى جمله قبل از «إلاّ» نمى باشد; بلكه استثنا منقطع و خارج از جمله است. پس معنا بدين گونه مى شود: «بگو از شما پاداشى نمى خواهم، ولى دوستى و مهرورزى خاندان خود را لازم مى دانم و شما را نسبت به آن بازخواست مى كنم».
بنابراين، جمله اول آيه كاملاً معناى جداگانه دارد و استثناء (إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى) جمله ديگرى است كه فائده آن، لزوم مهرورزى در خويشاوندان مخصوص پيامبر است.
اين گفتار، همانند آيه ديگرى از قرآن است كه مى فرمايد:
(فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلاّ إِبْليسَ);
پس تمامى فرشتگان سجده نمودند مگر ابليس.
در اين آيه «إلا ابليس» به معناى وليكن ابليس مى باشد، و از جمله قبلى خود استثنا نشده است.
و نيز مانند آيه ديگرى است كه مى فرمايد:
(فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لي إِلاّ رَبَّ الْعالَمينَ);
پس آنان دشمنان من هستند مگر پروردگار جهانيان.
معناى آن، چنين است كه پروردگار جهانيان دشمن من نيست.
هم چنين مانند گفتار شاعر است كه مى گويد:
وبلدة ليس لها انيس *** إلاّ اليعافير وإلاّ العيس;1
و چه بسيارند شهرهايى كه هيچ دوست و مونسى ندارد; مگر آهوى وحشى و شتران بيابانگرد.
3 . و چه استثنا متّصل باشد كه بعضى از علماى اهل سنّت هم چون زمخشرى، نسفى و ديگران آن را پذيرفته اند.2
البته از بزرگان مذهب ما نظير شيخ طوسى رحمه اللّه نيز آن را جايز دانسته است. وى در تفسير تبيان مى نويسد:
در اين استثنا دو ديدگاه وجود دارد:
نخست اين كه استثنا منقطع است، زيرا مهرورزى به خاندان از پاداش و مزد مالى نمى باشد كه در اين حديث معنا اين گونه مى شود: «شما را به دوستى نزديكان پند و موعظه مى نمايم».
دوم اين كه استثنا متّصل و واقعى باشد كه معنا در اين صورت اين گونه مى شود: «مزد من دوستى اهل بيت و خاندانم هست» البته گويا كه مزد من است، اگر چه واقعاً اجر و مزد نيست.3
دانشمند ديگرى از بزرگان شيعه اين ديدگاه را جايز دانسته است. شيخ طبرسى رحمه اللّه مى نويسد:
«… در إلاّ المودّة» دو قول وجود دارد:
نخست آن كه استثنا منقطع است; زيرا اين مهرورزى با اسلام آوردن جبران مى شود. پس پاداش پيامبرى نمى شود.
دوم آن كه استثنا متصل باشد كه معنا اين گونه مى شود: «از شما پاداشى نمى خواهم مگر آن چه را خود به عنوان پاداش پذيرا شوم و به آن خشنود گردم»; همان طور كه از ديگرى كارى مى خواهى پس طرف مقابل در برابر آن پولى مى خواهد، مى گويى: «پول مرا، برآورده شدن كار من قرار بده».
در واقع معنا اين گونه مى شود كه هيچ پاداشى نمى خواهم، و اگر پاداشى بخواهم، نفع و بهره آن به خودتان مى رسد. پس گويى پاداشى از شما نخواسته ام.
البته توضيح اين بحث در آيه (قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْر فَهُوَ لَكُمْ); «بگو: هر پاداشى از شما بخواهم پس براى شماست» گذشت.
شيخ طبرسى در ادامه به حديثى اشاره مى كند و مى گويد:
ابوحمزه ثمالى در تفسير خود گفته است: عثمان بن عمير، از سعيد بن جبير، از عبداللّه بن عباس اين گونه روايت نموده است: هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به مدينه قدم نهادند و پايه هاى دين اسلام را محكم و استوار نمودند، انصار در بين خود گفتند: نزد رسول خدا مى رويم و مى گوييم: گرفتارى هاى مالى زياد بر تو روى آورده، پس اين دارايى هاى ما را بپذير… .4
1 . تصحيح الاعتقاد ـ شيخ مفيد ـ : 140 ـ 142.
2 . الكشّاف: 4 / 221، تفسير نسفى (كه در حاشيه الخازن چاپ شده): 4 / 94.
3 . تبيان فى تفسير القرآن: 9 / 158.
4 . مجمع البيان: 9 / 29.