ديدگاه آلوسى
مفسر ديگرى كه به تفصيل به آيه مودّت پرداخته، آلوسى است. وى مى نويسد: بعضى گفته اند: منظور از «القربى» على، فاطمه و فرزندانشان هستند. در اين باره حديث به صورت مرفوعه روايت شده است: ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى و ابن مردويه از ابن جبير نقل مى كنند كه ابن عباس گويد: هنگامى كه آيه مودّت نازل شد… .
ولى گروهى به نقل از اهل بيت عليهم السلام در تأييد آن، روايت هاى ديگرى آورده اند.
آن گاه آلوسى حديث ابن جرير از ابى ديلم را نقل مى كند، آن جا كه مى گويد: «زمانى كه على بن الحسين عليهما السلام را وارد شام…»، سپس حديث زاذان از على عليه السلام را به صورت كامل آورده و گفتار كميتِ شاعر و هيتى ـ يكى از نزديكانش ـ را نقل نموده است كه پيش تر همه اين ها نقل شد.
سپس حديث ثقلين را روايت نموده. آن گاه مى گويد:
ترمذى حديثى را نقل نموده و آن را پسنديده است و طبرانى، حاكم نيشابورى و بيهقى در كتاب شعب از ابن عباس نقل مى كنند كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمودند:
أحبّوا اللّه تعالى لما يغذوكم به من نعمة، وأحبّوني لحبّ اللّه تعالى وأحبّوا أهل بيتي ]لحبّي[;
خداوند را به خاطر نعمت هاى فراوانى كه به شما ارزانى داشته دوست بداريد و مرا به خاطر دوستى تان به خداوند دوست بداريد و اهل بيت و خاندانم را ]به خاطر دوستى با من[ دوست بداريد.
حديث ديگرى را ابن حبّان و حاكم نيشابورى از ابوسعيد نقل كرده اند كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمودند:
والّذي نفسي بيده، لا يبغضنا أهل البيت رجل إلاّ أدخله اللّه تعالى النار;
به كسى كه جان من در دست اوست; سوگند، هيچ كس ما اهل بيت را دشمن نمى دارد مگر آن كه خداوند او را در آتش اندازد.
آلوسى مى افزايد: در اين زمينه روايت هاى بسيارى نقل است كه قابل شمارش نيست. در بعضى از روايت ها، مطالبى آمده كه بر عموم نزديكان دلالت دارد و آن را شامل فرزندان عبدالمطلب نيز مى نمايد. از جمله روايتى كه احمد بن حنبل، ترمذى و نسائى از مطّلب بن ربيعه نقل كرده اند و ترمذى آن را تصحيح نموده است. در آن روايت آمده است:
روزى عباس عموى پيامبر، خدمت آن حضرت رسيد و گفت: هر گاه به ميان قريش مى رويم و در حال گفت و گو باشند، ساكت مى شوند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله خشمگين شدند و عرق پيشانى مباركشان بين دو چشم جارى شد، آن گاه فرمودند:
واللّه، لا يدخل قلب امرئ مسلم إيمان حتّى يحبّكم للّه تعالى ولقرابتي;
به خدا سوگند! هيچ گاه ايمان داخل قلب مسلمانى نمى شود مگر اين كه شما را به خاطر خدا و نزديكى با من دوست بدارد.
اگر منظور از (القربى) مؤمنان از آن ها باشد، اين معنا روشن است و اگر اين گونه نباشد، پس گفته شده حكم الهى لغو و نسخ شده است و اين مطلب اشكال دارد.
حقيقت اين است كه دوستى نزديكان او به خاطر نزديكى و خويشاوندى با ايشان هر گونه كه باشند، واجب و لازم است; و چه نيكو سروده است:
داريتُ أهلك في هواك وهم عِدى *** ولأجل عين ألفُ عين تكرمُ
با خانواده ات به خاطر عشق و مهر تو مدارا و دوستى نمودم; در حالى كه دشمنان من بودند و به خاطر يك فردى كه مورد محبت و احترام است; هزار نفر، مورد احترام قرار مى گيرند.
و هر مقدار نزديكى و خويشاوندى قوى تر باشد، بايد مهرورزى شديدتر و بيشتر باشد. پس با توجه به عموم (القربى) محبّت و دوستى علويان واجب تر از دوستى عباسيان بايد باشد.
بنابر قول اختصاص مهرورزى به اهل بيت عليهم السلام، اين حالت با توجّه به مقام ها و رتبه ها تفاوت پيدا مى كند و آثار آن دوستى، بزرگداشت و احترام و برآوردن وظايف در مقابل آن ها به صورت كامل، نتايج مختلفى به همراه دارد.
گفتنى است كه بسيارى از مردمان در اين وظيفه مهم كوتاهى كرده اند تا آن جا كه دوستى آن ها را رفض (نپذيرفتن دين و كفر) مى دانند. من نيز در اين زمينه همان گفتار شافعى را مى گويم كه شفادهنده گمراهان و دانشمندان است. آن جا كه مى گويد: اى سواره! در سنگزارهاى منا بايست… .1
آرى، به نظر ما قول اول ـ نازل شدن آيه در مورد على، فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام ـ همان قول درست مى باشد و در صورتى كه كوتاه بياييم و بپذيريم كه عموم «القربى» تمامى خويشان پيامبر را در برمى گيرد، روايات خاصى كه درباره اهل بيت آمده، مودّت را به آن بزرگواران محدود مى نمايد.
1 . روح المعانى: 25 / 31 و 32.