سخن پايانى
در پايان اين بخش، بيان دو مطلب ضرورى است.
مطلب يكم. حاكم نيشابورى خطبه امام حسن عليه السلام را از فرزندان اهل بيت عليهم السلام و ذريّه پاك پيامبر نقل كرده است. ذهبى پس از نقل اين حديث مى نويسد: اين حديث صحيح نيست.1
از آن جايى كه اين ايراد به صورت اجمال و ابهام مطرح شده، ارزش پاسخگويى ندارد و به گمان ما، ايراد او از جهت متن و مفهوم حديث است، نه سند آن.
از طرفى، عذر ذهبى در ايراد گرفتن به مناقب و فضايل اهل بيت عليهم السلام روشن است.
مطلب دوم. ابن عساكر پس از نقل حديث ابى امامه باهلى به سند طبرانى مى نويسد: اين حديث منكر است و من آن را در كتاب طالوت بن عبّاد نيافتم.2
حافظ ابوعبداللّه گنجى اين حديث را با همين متن با سند طبرانى نقل مى كند و مى نويسد: اين حديث حسن3 و عالى است. طبرانى نيز آن را در كتاب المعجم خود ـ آن سان كه گذشت ـ با سندهاى همسان نقل كرده است; ولى محدّث شام آن را در كتابش با سندهاى پراكنده نقل كرده است.4
حافظ ابن حجر عسقلانى نيز اين حديث را نقل كرده است.5
حاكم حسكانى نيشابورى نيز اين حديث را در شواهد التنزيل نقل كرده است; البته نه با سند و طريق طبرانى.6
روشن است كه نبود آن در جزئى كه در دست ابن عساكر بود; از حديث طالوت بن عبّاد، ضررى به سند نمى زند.
از سوى ديگر منكر بودن حديث در كدام فراز آن است؟ آيا در حديث شجره است و يا در آن بخش از سخن رسول خدا صلى اللّه عليه وآله كه فرمود: «اگر بنده اى خدا را سه هزار سال در ميان صفا و مروه عبادت كند…»7 و يا در تلاوت آيه مودّت كه در اين باره آمده است؟
درباره حديث «شجره» مى گوييم: اين حديث را گروه بسيارى از پيشوايان حديث روايت كرده اند.8 و به اين حديث امير مؤمنان على عليه السلام نيز در نهج البلاغه اشاره فرموده;9 و هيچ كس نگفته كه اين حديث منكر است.
روشن شد كه آيه مودّت درباره على، فاطمه و دو فرزند آن ها عليهم السلام نازل شده است.
و اما اين كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود: «و اگر بنده اى خدا را سه هزار سال در ميان صفا و مروه عبادت كند…» گمان مى كنم منظور ابن عساكر از اين كه «منكر» است همين جمله باشد، كه البته اين سخن ارزشمندى است و معناى دقيق و ژرفى دارد. چكيده بيان آن، چنين است كه مهرورزى و دوست داشتن وسيله اى براى پيروى و قرب و نزديكى به خداى تعالى است; بنابراين، هر عملى كه بدون درك حب و مهر پيامبر صلى اللّه عليه وآله باشد، موجب تقرّب به درگاه خدا نخواهد بود و هر عملى كه موجب تقرّب و نزديكى به خداوند متعال نشود، باطل است و انجام دهنده آن از دوزخيان بوده و دوزخ بدجايگاهى است.
البته آن چه گفته شد در صورتى است كه به ظاهر كلام آن حضرت تكيه كنيم; ولى در صورتى كه سخن آن حضرت كنايه از بغض و كينه ورزى باشد، مطلب روشن تر است; چرا كه بغض و كينه ورزى به پيامبر و خاندان او، موجب دورى از خداوند متعال خواهد بود و با اين اعتقاد هيچ عملى سود نخواهد داشت.
خداوندا! ما را از مهرورزان پيامبر و خاندان او قرار ده و به وسيله آن ها ما را مقرّب درگاه خود قرار ده.
1 . تلخيص المستدرك: 3 / 172.
2 . تاريخ مدينة دمشق، شرح حال اميرالمؤمنين عليه السلام: 1 / 103.
3 . ر.ك: صفحه 30 پاورقى شماره 1 از همين كتاب.
4 . كفاية الطالب فى مناقب على بن أبي طالب عليهما السلام: 317.
5 . لسان الميزان: 4 / 434.
6 . شواهد التنزيل: 2 / 141.
7 . ر.ك: صفحه 45 و 46 از همين كتاب.
8 . ر.ك: نفحات الازهار في خلاصة عبقات الأنوار، ج 5. در اين كتاب رواياتى آمده كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام از يك نور و از يك شجره آفريده شده اند.
9 . نهج البلاغه: 162.