نگاهى به احاديث ساختگى
در ترتيب خلفا و فضايل آن ها
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد للّه ربّ العالمين، والصّلاة والسّلام على سيّدنا ونبيّنا محمّد
وآله الطاهرين، ولعنة اللّهِ على أعدائهم أجمعين من الأوّلين والآخرين.
در يكى از پژوهش هاى خود پيرامون روايتى چنين آوردم: تمامى احاديثى كه درباره مناقب خلفا آمده و اسامى آن ها را به ترتيب، بيان مى دارند، بى ترديد جعلى و ساختگى هستند.
برخى خوانندگان فاضل، از من خواستند كه از طريق تحقيق در سندهاى مختلفِ اين قبيل احاديث ـ كه در صحاح ششگانه و كتاب هاى معتبر يافت مى شوند ـ اين مطلب را اثبات نمايم.
بنابراين، به نگارش كتاب پيش رو همّت گماشتم. در حين تحقيق متوجّه شدم كه نه تنها اخبار موجود در بخش فضايل؛ بلكه تقريباً همه احاديث اين چنينى در تمامى ابواب، جعلى و ساختگى هستند؛ حتى احاديثى كه در آن ها آمده كه پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله مى فرمود: من به همراه ابوبكر، عمر و عثمان آمدم… من به همراه ابوبكر، عمر و عثمان بيرون رفتم… ابوبكر، عمر و عثمان كجا هستند… .
در اين احاديث، گاهى پس از نام ابوبكر، عمر و عثمان، نام «على عليه السلام» نيز مورد اشاره قرار گرفته و گاهى اشاره اى به آن حضرت نشده است. در برخى موارد نام «على عليه السلام» پيش از عثمان ذكر شده، اما به هر حال، نام ابوبكر و عمر، پيش از نام على عليه السلام و عثمان آمده است!
جالب تر اين كه حديثى را يافتم كه دروغ گويان طى آن، چنين عبارت هايى را از زبان امير مؤمنان على عليه السلام نقل كرده اند تا آن حضرت را معترف به فضايل خلفا نشان دهند و هيچ كس نتواند به مضمون حديث، اعتراض نمايد!
براى نمونه حديثى را كه بخارى و مسلم با دو سند متفاوت نقل كرده اند، ملاحظه كنيد! بخارى مى گويد: وليد بن صالح از عيسى بن يونس از عمر بن سعيد بن ابى الحسين مكّى از ابن ابى مليكه از ابن عباس… .
و مسلم نيز مى گويد: سعيد بن عمرو اشعثى، ابوالربيع عتكى و ابوكريب محمد بن علاء (عبارت از ابوكريب است)1 از ابن مبارك از عمر بن سعيد بن ابى حسين نقل مى كند كه ابن ابى مليكه مى گويد: از ابن عباس شنيدم كه مى گفت:
وقتى عمر بن خطّاب را در تابوت گذاشتند، مردم پيرامون او جمع شده بودند و پيش از آن كه تابوت از زمين برداشته شود برايش دعا مى كردند، فضايلش را مى گفتند و بر او درود مى فرستادند.
من نيز در ميان آن ها بودم، ناگاه مردى از پشت، كتف مرا گرفت. به عقب برگشتم ديدم على است.
او نيز براى عمر، طلب رحمت كرد و خطاب به او گفت: كسى را بعد از خودت باقى نگذاردى تا من آرزوى آن را داشته باشم كه با اعمالى همانند اعمال او خدا را ملاقات كنم. به خدا سوگند، فكر مى كنم كه خداوند تو را نزد دو هم صحبتت (پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله2 و ابوبكر) قرار مى دهد؛ چرا كه اين عبارات را بسيار از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله مى شنيدم كه مى گفت: «من به همراه ابوبكر و عمر آمدم، من به همراه ابوبكر و عمر داخل شدم، من به همراه ابوبكر و عمر خارج شدم». بنابراين اميدوارم ـ يا گمان مى كنم ـ كه خداوند تو را همراه آن دو قرار دهد.3
غير از بخارى و مسلم، برخى ديگر هم چون ابن ماجه اين حديث را آورده اند. ابن ماجه اين حديث را به سند خود از عمر بن سعيد، از ابن ابى مليكه، از ابن عباس، روايت كرده است.
اما بايد گفت كه اين حديث جعلى است و امير مؤمنان على عليه السلام چنين سخنى را برزبان نرانده است؛ زيرا «ابن ابى مليكه» كه محور راويان اين حديث است، از بزرگ ترين دشمنان حضرت على و اهل بيت عليهم السلام به شمار مى آيد تا آن جا كه قاضى و مؤذّن عبداللّه بن زبير بوده است.4
ذكر اين نكته ضرورى است كه استدلال ما به اين دسته روايات از باب الزام مخالف است.
از خداوند متعال مى خواهيم كارهاى ما را براى حضرتش خالص گرداند و به ما در رسيدن به حق و پيروى از آن، توفيق عطا فرمايد؛ چرا كه او نيكوكار و مهربان است.
سيد على حسينى ميلانى
1 . گفتنى است ابوالربيع مى گويد: براى ما روايت كرده اند؛ ولى اين دو نفر اخير مى گويند: به ما خبر داد.
2 . به رغم اين كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ايم.
3 . صحيح بخارى: 3 / 1345 كتاب فضائل الصحابه، باب قول النبى صلّى اللّه عليه وآله: لو كنت متّخذاً خليلاً، حديث 3474، صحيح مسلم: 5 / 12 كتاب فضائل الصحابه، باب من فضائل عمر، حديث 2389.
4 . تهذيب التهذيب: 5 / 272.