اهل بيت عليهم السلام و علم به غيب
خاندان پيامبر عليهم السلام به آن چه بوده و هست آگاهند، مگر علمى كه خداوند آن را به خود مخصوص نموده است كه هيچ كس به غير از او، از آن آگاهى ندارد. حضرت على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
وما سوى ذلك فعلم علّمه اللّه نبيّه فعلّمنيه، ودعا لي بأن يعيه صدري وتضطمّ عليه جوانحي؛1
دانش نهانى و غيب همان است كه فقط خداوند آن را مى داند و غير آن تمام دانش هايى كه خداوند به پيامبر آموخت و او نيز آن ها را به من آموزش داد و از خداوند خواست تا سينه من آن را تحمّل نمايد و دلم آن را در بر بگيرد و به خود بپذيرد.
امير مؤمنان على عليه السلام در جاى ديگرى مى فرمايند:
واللّه، لو شئت أن اُخبر كلّ رجل منكم بمخرجه ومولجه وجميع شأنه لفعلت، ولكن أخاف أن تكفروا فيَّ برسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله.
ألا وإنّي مفضيه إلى الخاصّة ممّن يؤمن ذلك منه.
والّذي بعثهُ بالحقّ واصطفاه على الخلق، ما أنطق إلاّ صادقاً، وقد عهد إليَّ بذلك كلّه، وبمهلك من يهلك، ومنجى من ينجو، ومآل هذا الأمر، وما أبقى شيئاً يمرُّ على رأسي إلاّ أفرغه في أذنيّ وأفضى به إليّ؛2
به خداوند سوگند! اگر بخواهم مى توانم خبر دهم هر مردى از شما را كه از كجا آمده است و به كجا مى رود و تمام كارهايش چيست! ولى مى ترسم درباره من به باورى برسيد كه به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله نداشتيد.
پس آگاه باشيد! من تمام اين دانش ها و رازها را به ياران ويژه خود مى رسانم و بازگو مى نمايم.
سوگند به خداوندى كه پيامبر را به راستى به پيامبرى برانگيخت و او را بر تمام آفريدگان برگزيد! فقط به راستى سخن مى گويم و به راستى كه پيامبر به همه آن چه گفتم با من پيمان بسته است و نيز به تباهى و نابودى تباه شدگان و رهايى يافتگان از من تعهد گرفته است و به سرانجام تمام كارها آگاهى داده است و هر آن چه در سر مى گذراندم و به فكر خود مرور مى دادم، پاسخش را در گوشم فرو خواند و آن را به طور كامل به من رسانيد و فهمانيد.
در روايت ديگرى آمده است كه حضرت على عليه السلام فرمود:
سلوني، واللّه ما تسألوني عن شيء يكون إلى يوم القيامة إلاّ أخبرتكم…؛3
از من بپرسيد، به خداوند سوگند! درباره هر آن چه كه تا روز قيامت خواهد بود اگر از من پرسيده شود به شما پاسخ خواهم داد.
1 . نهج البلاغه: 186.
2 . نهج البلاغه: 250.
3 . فتح البارى: 8 / 458، تاريخ الخلفا: 124، جامع بيان العلم: 1 / 114.