آيا امامت و خلافت با بيعت محقَّق مى شود؟
مشروعيّت بيعت با استناد به آيه كريمه نسبت به قراردادهاى اجتماعى بين مردم و شخصى كه با او بيعت شده است، اثبات شد، اكنون با اين دو پرسش مشروعيت آن را توضيح مى دهيم.
آيا نتيجه اين مشروعيّت، اولى به تصرّف بودن شخصِ بيعت شده نسبت به بيعت كنندگان را نيز مفيد خواهد بود؟
از طرفى، در فرضى كه خود حاكم و شخص بيعت شده با قانون ها و قراردادهاى مقرّر بين طرفين مخالفت كند باز هم وفا به اين پيمان براى بيعت كنندگان واجب خواهد بود؟
طبيعى است كه در اثر ظهور انحراف و تخلّف، وجوب اطاعت از بين مى رود و اين جاست كه لزوم معصوم بودن شخصِ بيعت شده مطرح مى شود و با لزومِ عصمت، تلاش هايى كه براى تحقّق بيعت انجام يافته، اثباتِ امامت خلفا نقش بر آب مى شود.
گفتنى است كه تمام اين بحث ها به عنوان مماشات و بر فرض تسليم است، وگرنه وقتى ثابت شود كه حقّ تعيين خليفه و جانشين پيامبر، منحصراً به خداوند متعال مربوط است و بندگان را در اين زمينه هيچ گونه نقشى نيست، اساس اين مباحث درهم مى ريزد.
از قضاياى جالب توجّه درباره اثبات اعتقاد شيعه مبنى بر عدم جواز دخالت بندگان نسبت به امام و جانشين پيامبر صلى اللّه عليه وآله قضيّه اى است كه ابن هشام و حلبى در كتاب هاى سيره خودشان آورده اند، اين قضيه در ديگر كتاب هاى سيره نيز آمده است.
رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در آغاز رسالت خويش به سراغ قبيله اى از قبايل عرب براى دعوت به اسلام تشريف بردند. بعد از مذاكره با بزرگان قبيله، آنان چنين اظهار كردند: آيا اگر ما دعوت شما را بپذيريم و از شما حمايت كنيم و با دشمنانتان بجنگيم، مقام رياست و خلافت و سرپرستى امّت را بعد از خود به ما واگذار مى كنيد؟
در شرايطى كه گرويدن حتّى يك نفر به جماعت مسلمانان به نفع اسلام بود، آن حضرت هيچ گونه وعده اى به آن ها ندادند، بلكه با صراحت تمام اعلام فرمودند:
الأمر إلى اللّه يضعه حيث يشاء;1
اين امر به دست خداست، او به هر كه بخواهد واگذار مى كند.
1 . البداية والنهايه: 3 / 171، الاصابه: 1 / 52، تاريخ الاسلام: 1 / 286.