فتوحات يا سدودات؟
خداوند متعال در چندين سوره از قرآن وعده فرموده كه دين اسلام سراسر كره خاكى را فرا خواهد گرفت. در سوره نصر مى فرمايد:
(إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللّهِ أَفْواجًا);1
آن گاه كه فتح و پيروزى خدا فرا رسد مردم فوج فوج و دسته دسته داخل دين خدا مى شوند.
به راستى چرا اين وعده تا كنون ناكام مانده است؟
چرا مردم نه تنها فوج فوج داخل اسلام نشدند; بلكه دسته دسته از آن خارج شده و در هر گوشه مملكت پهناور اسلامى يك گروه دست به شورش زدند؟
آيا جز اين است كه چهره اسلام، خون ريز، بى رحم، نسل كش، ثروت اندوز و غارت گر نشان داده شده كه محصول همين فتوحات برق آسا و كشورگشايى هاى بى ضابطه بوده است؟
حقيقت اين است كه شيوه هشتاد جنگ پيامبر صلى اللّه عليه وآله با اين كشورگشايى ها كاملاً متفاوت بوده است. جاذبه اسلام به حدّى بود كه آن گاه كه فتح و پيروزى خدا فرا مى رسيد، مردم گروه گروه وارد اين دين الهى مى شدند.
چرا اين جاذبه به تدريج خاموش گشت و جاى آن را ترس و وحشت و تنفّر فرا گرفت؟
روشن است كه انتشار اسلام، از راه عطوفت الهى و هدايت و فطرت بود، نه از راه زور و شمشير و غارت و چپاول.
از اين رو امير مؤمنان، امام حسن و امام حسين عليهم السلام تمام تدبير خود را به اصلاح درون جامعه اسلامى منعطف كرده بودند تا الگوهاى نامناسب از بين رفته و الگوهاى مناسبى از اسلام ارائه دهند.
نگاهى كوتاه به ثروت هاى هنگفت و بادآورده برخى از صحابه صدر اسلام از اين فتوحات كافى است كه ما را در نيّت هاى آن ها دچار ترديد و دو دلى كند. آيا نبايد احتمال دهيم كه ارائه الگوهاى ناصالحى هم چون خالدها و معاويه ها در سرزمين هاى تازه فتح شده به جهت خاموش كردن نور دين اسلام و به فراموشى سپردن الگوهاى واقعى يعنى خاندان پيامبر بوده است؟
بنابراين، ما كشورگشايى هاى خلفا را نه تنها مفيد و خيرخواهانه نمى دانيم; بلكه آن ها را به خاطر نتايج منفى، در حقيقت سدّ راه و مانع پيشرفت اسلام در قلب ها مى دانيم.
1 . سوره نصر: آيه هاى 1 و 2.