آيا جنگ هاى خلفا به اذن خداوند صورت گرفته است؟
بديهى است كه هر حركتى بخواهد انجام شود و هر اقدامى كه صورت گيرد به خصوص اقدامى به اين بزرگى كه آثارش با امتداد تاريخ امتداد مى يابد، بايد از طرف خداوند امضا شود، او دستور دهد و بخواهد و براى خواسته او دست به شمشير برده شود.
اين عقيده با توحيد ارتباط تنگاتنگى دارد، اگر تنها فرمانروا و مالك اوست، پس از هيچ كس نبايد فرمان برد مگر به امر او. اگر به غير او كسى مالك حقيقى نيست، پس تنها به دستور و رضايت او بايد در ملك او، تصرّف كرد.
اكنون اين پرسش مطرح مى شود كه آيا زمامدارانى كه بعد از پيامبر صلى اللّه عليه وآله بر كرسى قدرت تكيه زدند حق چنين اقدامى را داشته اند يا نه؟
روشن است كه وقتى اصل خلافت آن ها مردود باشد و آن ها غصب كنندگان حق خلفاى الهى باشند، كارشان هيچ گونه مشروعيتى نخواهد داشت.
به سخن ديگر، جهاد بايد در راه خدا باشد، نه در راه طاغوت.
وقتى كه كسى خليفه خدا را كنار بزند و خود به جاى او بنشيند ديگر جنگ او در راه خدا نخواهد بود، چون اساساً به چنين اقدامى مجاز نبوده است.
بعد از اثبات اين كه خلفاى سه گانه مقام خلافت را غصب كرده اند و خليفه به حق پيامبر را خانه نشين كرده اند، جايى براى توجيه جنگ افروزى هاى آن ها نمى ماند.
منو