نگاهى به عدالت حضرت على علیه السلام
عده اى به حضرت على عليه السلام اعتراض كردند كه چرا بيت المال را به طور مساوى تقسيم مى كنى؟ در ابتداى كار به رؤسا و اشراف بيشتر بده تا پايه هاى حكومتت استوار گردد.
آن حضرت از اين سخن برآشفت و فرمود:
أتأمروني ـ ويحكم ـ أن أطلب النصر بالظلم والجور فيمن ولّيت عليه من أهل الإسلام؟ لا واللّه، لا يكون ذلك ما سمر السمير، وما رأيت في السماء نجماً. واللّه لو كانت أموالهم مالي لساويت بينهم فكيف وإنّما هي أموالهم.1
واى بر شما! به من مى گوييد با ظلم و ستم بر مسلمانانى كه به آن ها مسلّط شده ام، پايه هاى حكومتم را استوار سازم و بر دشمنانم پيروز شوم؟ نه، به خدا سوگند! هرگز چنين نخواهد شد تا روزگار باقى است و تا وقتى كه ستاره اى در آسمان مى بينم.
به خدا سوگند! اگر اين ها مال من بود در ميان آن ها به تساوى تقسيم مى كردم، چه رسد به اين كه اموال خودشان است.
ابن تيميّه به دفاع از ناكثين و پيمان شكنان با حضرت على عليه السلام برخاسته و مى گويد:
عذر كسانى كه از بيعت با او سرباز زدند از عذر سعد بن عُباده و غير او آشكارتر است كه از بيعت ابوبكر سرپيچى كردند.2
او در پايان، سخن اول خود را مى گويد كه اصلاً خلفاى پيامبر تنها سه نفرند و اميرالمؤمنين عليه السلام جزو آن ها نيست. او مى گويد:
از شافعى و ديگران نقل شده كه گفته اند: خلفا سه نفرند: ابوبكر، عمر و عثمان.3
1 . الكافى: 4 / 31 حديث 3.
2 . منهاج السنّه: 4 / 388.
3 . همان: 4 / 404.