حديث مباهله پيامبر خدا به همراه اهل بيت
بسيارى از دانشمندان اهل تسنّن اين حديث زيبا را نقل كرده اند. جلال الدين سيوطى در تفسير الدر المنثور اين گونه مى نويسد:
ابن ابى شِيبه، سعيد بن منصور، عبد بن حميد، ابن جرير و ابونعيم نقل كرده اند كه شَعْبى مى گويد: اعتقاد مسيحيان نجران درباره حضرت عيسى عليه السلام، از گفته ديگر مسيحيان مبالغه آميزتر بود. آنان همواره با پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله درباره او مجادله مى كردند و از اين رو خداوند اين آيات را در سوره آل عمران نازل فرمود: (إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللّهِ… فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ).
پس از اين رسول خدا صلى اللّه عليه وآله آن ها را به مباهله و ملاعنه فرا خواند. آنان بر اين كار فرداى آن روز را وعده كردند. بامداد فردا پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به همراه على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام به سوى وعده گاه رهسپار شدند.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
لقد أتاني البشير بهلكة أهل نجران حتّى الطير على الشجر لو تمّوا على الملاعنة;1
بشارت دهنده اى نزد من آمد و اعلام كرد: اگر نجرانيان به ملاعنه مبادرت مى كردند، همه آنان حتّى پرندگان روى درختان نابود مى شدند.
سيوطى در ادامه مى نويسد: مسلم، تِرمذى، ابن منذر، حاكم نيشابورى و بيهقى ـ در السنن الكبرى ـ نقل كرده اند كه سعد بن ابى وَقّاص مى گويد:
هنگامى كه آيه: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ) نازل شد، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلي;2
بارالها! اينان خاندان من هستند.
وى در ادامه مى نويسد: در اين باره حاكم نيشابورى حديثى نقل كرده و آن را صحيح دانسته است. ابونعيم اصفهانى در دلائل النبوه هم چنين ابن مردويه نقل كرده اند كه جابر مى گويد:
عاقب و سيد از بزرگان مسيحى نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله آمدند… رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بامدادان در حالى كه دست على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را گرفته بود به وعدگاه روانه شد. آن گاه كسى را در پى عاقب و سيد فرستاد; ولى آن ها از حضور در اين محفل خوددارى كرده و در مقابل ايشان تسليم شدند. پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله فرمود:
والّذي بعثني بالحقّ لو فعلا لأمطر الوادي عليهما ناراً;
سوگند به كسى كه مرا به حقّ به پيامبرى مبعوث كرد! اگر اين كار را انجام مى دادند، اين سرزمين بر آن دو آتش مى باريد.
جابر در ادامه مى گويد: اين آيه درباره اهل بيت عليهم السلام نازل شد كه: (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ…).
جابر مى گويد: منظور از (أَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله و على عليه السلام، منظور از (أَبْناءَنا)، حسن و حسين عليهما السلام و منظور از (نِساءَنا)، فاطمه عليها السلام هستند.3
جلال الدين سيوطى در ادامه مى نويسد: ابن جرير، از علباء بن احمر يشكرى اين گونه نقل كرده است:
وقتى اين آيه نازل شد كه (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ…)، رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در پى على، فاطمه و دو پسر آنان، حسن و حسين عليهم السلام فرستاد و يهوديان را به مباهله و ملاعنه دعوت كرد. جوانى از يهود گفت: واى بر شما! آيا گذشته را به خاطر نداريد كه برادرانتان به بوزينه و خوك مسخ شدند! ملاعنه را رها كنيد! آنان نيز از ملاعنه خوددارى كردند.4
1 . الدرّ المنثور: 2 / 69.
2 . همان: 2 / 70.
3 . الدرّ المنثور: 2 / 68.
4 . الدر المنثور: 2 / 70. گفتنى است برخى از ناصبى ها و دشمنان اهل بيت عليهم السلام نام «على» را از برخى از متن هاى اين حديث حذف كرده اند.