نكته اى قابل ذكر
اينك بيان نكته اى ضرورى است كه در لغت ـ و از نظر عرف و كاربردى نيز همين طور است، ولى بيشتر اوقات ما از آن غافل هستيم ـ مقابل موالات، معادات و مقابل حبّ، بغض است، نه اين كه طرف مقابل ولايت، بغض باشد؛ بلكه طرف مقابل ولايت، عِداء است، كه ما عِداء را در لغت فارسى به دشمنى ترجمه مى كنيم و حال آن كه دشمنى، ترجمه بغض است. راغب اصفهانى در اين زمينه چنين مى نگارد:
البغض: نفار النفس عن الشيء الّذي ترغب عنه وهو ضدّ الحبّ، فإنّ الحبّ انجذاب النفس إلى الشيء الّذي ترغب فيه.1
بنابراين، مقابل «من والاكم»، «من عاداكم» خواهد بود؛ يعنى كسى كه پيرو شما نباشد ـ اعم از اين كه نسبت به شما بغضى هم داشته باشد يا نداشته باشد ـ دشمن شما خواهد بود، و اگر كسى خلاف راه شما را برود، خلاف راه خدا را رفته است؛ اعم از اين كه مبغض شما هم باشد يا فقط با شما مخالفت كرده و مبغض نيست.
دقّت شود! كسانى كه غير راه اهل بيت عليهم السلام را مى روند بر دو قسم هستند:
1 . غير راه اهل بيت را مى روند، امّا دشمن نيستند.
2 . غير راه اهل بيت را مى روند و با آن بزرگواران دشمن هستند كه از اين ها به نواصب تعبير مى كنيم.
پس معناى اين فراز چنين مى شود: كسى كه راه شما را برود و پيرو و مطيع شما باشد، اين راه، راه خدايى است و كسى كه اين راه را نرود، در راه شيطان خواهد بود كه در اين باره مطالبى بيان خواهد شد.
پس كسانى هستند كه راه اهل بيت را نمى روند و با آن بزرگواران دشمنى هم دارند. از اين رو مى فرمايد: مَنْ عاداكُمْ فَقَدْ عادَى اللَّهَ.
در ادامه آن مى فرمايد: وَمَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللَّهَ وَمَنْ اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللَّهَ. معلوم مى شود كه عِداء و دشمنى غير از بغض است و بغض، غير از عِداء. شاهد اين كلام، آيه شريفه اى است كه مى فرمايد:
(إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَالْبَغْضاءَ)؛2
شيطان مى خواهد در ميان شما عداوت و دشمنى بيندازد.
و در مورد ديگر مى فرمايد:
(وَأَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَالْبَغْضاءَ)؛3
و ما در ميان آن ها (يهود) عداوت و دشمنى افكنديم.
1 . المفردات فى غريب القرآن: 55.
2 . سوره مائده (5): آيه 91.
3 . همان: آيه 64.