رسانندگان به مرضات خدا
والاَْدِلاّءِ عَلى مَرْضاتِ اللّهِ;
و (سلام بر) رسانندگان به مرضات خدا.
ائمّه عليهم السلام رسانندگان به مرضات خدا هستند.
واژه «ادلاّء» جمع دليل، مانند «اخلاّء» جمع خليل و «اجلاّء» جمع جليل است.
در ابتداى امر به نظر مى رسد كه معناى دليل در زبان فارسى به معناى راهنما است. ولى چنين نيست; بلكه معناى دليل از معناى راهنما دقيق تر است و مطلق راهنما نيست. از اين رو، راغب اصفهانى گويد: «الدلالة ما يُتوصّل به إلى معرفة الشيء كدلالة الألفاظ على المعنى».1
و واژه «مرضات» مصدر است از «رضي يرضى»، و رضايت خداوند در اين است كه انسان در اوامر و نواهى او مطيع فرمان باشد.
پس ائمّه عليهم السلام رسانندگان بشر به رضايت خداوند متعال هستند كه اگر انسان ها بر تعليم و تربيت و ارشاد آن بزرگواران ترتيب اثر دهند، موجبات رضاى خداوند را به جا آورده اند و خود مورد رضاى او خواهند بود.
رضاى خداوند متعال در قرآن كريم عنوان و به تحصيل آن امر شده است. در آيه اى آمده است:
(وَاللّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ يُرْضُوهُ إِنْ كانُوا مُؤْمِنينَ);2
و در حالى كه اگر ايمان دارند شايسته تر است كه خدا و پيامبرش را راضى و خشنود كنند.
اگر انسان بخواهد مؤمن باشد، بايد رضاى خدا و رسول او را به دست آورد و ائمّه عليهم السلام دليل رسيدن مؤمنان به رضاى خدا و رسول هستند.
اين مقام كمى نيست. قرآن كريم آن گاه كه ورود به بهشت و نعمت ها و امتيازات آن را براى مؤمنان و اهل بيت عليهم السلام شرح مى دهد، مى فرمايد:
(وَرِضْوانٌ مِنَ اللّهِ أَكْبَرُ);3
و رضاى خدا (از همه اين موارد) برتر است.
رضوان خدا در كجاست؟ هر جا باشد اين ائمّه عليهم السلام هستند كه مردم را به آن مى رسانند. در آيه ديگرى مى فرمايد:
(رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ);4
خداوند از آنان راضى است و آن ها نيز از او راضى خشنودند. اين همان رستگارى بزرگ است.
رضوان چيست؟ رضوان همان فوز عظيم است كه ائمّه عليهم السلام براى رسيدن به چنين مقام و جايگاهى دليل هستند. در آيه ديگرى مى فرمايد:
(رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ);5
خداوند از آنان راضى است و آن ها نيز از او راضى هستند. اينان حزب خدا هستند; هان كه حزب خدا همان رستگارانند.
براى رسيدن به آن مقام چه چيزى لازم است و چه كنيم تا به آن جا برسيم؟ ائمّه عليهم السلام در وجود ما چه تأثيرى مى گذارند؟ در آيه اى ديگر آمده است:
(فَإِنَّ اللّهَ لا يَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ);6
پس به راستى خداوند از گروه فاسقان راضى نخواهد شد.
با توجه به اين آيه، نقش ائمّه عليهم السلام روشن مى شود. آن بزرگواران آمدند تا انسان را از فسق بيرون آورند و او را به راه عدالت بياورند كه اگر در فسق باقى باشند خداوند از فاسقان راضى نخواهد بود، سپس او را مرحله به مرحله بالا ببرند. اين همان فوز عظيم و موفقيّت بزرگ است. در اين زمينه آياتى است كه مى فرمايد:
(فَهُوَ في عيشَة راضِيَة * في جَنَّة عالِيَة);7
پس او در يك زندگى رضايت بخش، در بهشتى عالى قرار خواهد داشت.
در آيه ديگرى مى فرمايد:
(ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً);8
به سوى پروردگارت باز گرد، در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
اين ها مراحلى هستند كه بايد ائمّه عليهم السلام دست انسان را بگيرند.
به راستى آيا مى توان تصوّر كرد كسانى كه دليل براى رسيدن به اين مراحل هستند، خود به چنين مقاماتى نرسيده اند؟ آيا مى توان چنين چيزى را باور كرد؟ و آيا كسانى را كه خود احتياج به دليل دارند مى توان دليل تصوّر كرد؟
1. المفردات في غريب القرآن: 171.
2. سوره توبه (9): آيه 62.
3. همان: آيه 72.
4. سوره مائده (5): آيه 119.
5. سوره مجادله (58): آيه 22.
6. سوره توبه (9): آيه 96.
7. سوره حاقه (69): آيه 21 و 22.
8. سوره فجر (89): آيه 28.