چگونگى امانت سپارى
لازم است بيان شود كه نحوه سپردن امانت به چند صورت ممكن است:
1 . سپردن امانت فقط براى نگه دارى: گاهى انسان امانتى را نزد امينى قرار مى دهد و فقط از او مى خواهد آن شىء را از حوادث حفظ كند و دوباره به صاحب آن باز گرداند.
2 . سپردن امانت با اذن تصرّف: گاهى انسان امانتى را نزد شخصى قرار مى دهد و به او اجازه نيز مى دهد كه به نفع خودش مى تواند در آن تصرّف كند.
3 . سپردن امانت و اجازه تصرّف به صورت مطلق: گاهى انسان چيزى را نزد كسى امانت مى گذارد و به او اجازه مى دهد هر گونه كه صلاح مى داند در آن تصرّف كند.
4 . سپردن امانت با اجازه تصرّف خاصّى: انسان چيزى را نزد كسى امانت مى گذارد و به او اجازه مى دهد كه در جهت خاصّى كه مورد نظر است در آن تصرّف نمايد سپس تحويل دهد.
گفتنى است كه ائمّه عليهم السلام از جهاتى داراى مقام امانت دارى هستند:
1 . عصمت: آنان معصوم هستند;
2 . علم: آنان به همه ملاكات عالمند;
3 . رحمت: آنان مظاهر رحمت واسعه الهى هستند.
از طرفى، آنان از رذايل اخلاقى هم چون بخل، حسدورزى، حقد و كينه توزى به دور هستند. گاهى بخل سبب خيانت در امانت مى شود و گاهى حسادت و گاهى حقد و كينه توزى. بنابر روايتى امام سجّاد عليه السلام فرمود:
لو أنّ قاتل أبي الحسين بن علي ائتمنني على السيف الّذي قتله به لأدّيته إليه;1
اگر قاتل پدرم همان شمشيرى را كه پدرم را به آن به قتل رساند، به من امانت دهد، هرگز در آن خيانت نمى كنم و حتماً آن را برمى گردانم!
معلوم است كه آن حضرت از شمر خوشش نمى آمد; امّا در امانت خيانت نمى كرد.
بنابراين بايستى در امام عصمت و علم به حقايق و ملاكات احكام باشد تا شايسته سپردن آن امانت الهى باشد. در اين زمينه روايات فراوانى در كتاب بصائر الدرجات نقل شده است. در روايتى حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
إنّ اللّه أحكم وأكرم وأجل وأعظم وأعدل من يحتج بحجّة ثمّ يغيب عنهم شيئاً من اُمورهم;2
به راستى خداوند حكيم تر، گرامى تر، بزرگوارتر، عظيم تر و دادگرتر از آن است كه براى مردم به حجّتى احتجاج كند آن گاه چيزى از امور آن ها را از آن حجّت پنهان دارد.
در روايت ديگر امام صادق عليه السلام در پاسخ حسن بن سرّى كرخى فرمود:
أترى من جعله اللّه حجّة على خلقه يخفى عليه شيء من اُمورهم؟3
آيا به نظر تو كسى را كه خداوند براى آفريدگانش حجت قرار داد چيزى از امور آن ها را از او پنهان مى دارد؟
آرى ائمّه عليهم السلام مظاهر رحمت واسعه الهى و رحمانيت خدا مى باشند و همه موجودات رعاياى آن ها هستند و تمام فيوضات و نعمت هاى الهى بايد از اين راه به دست آنان برسد. در روايتى آمده كه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
ما من شيء ولا من آدمي ولا إنسي ولا جنّي ولا ملك في السماوات إلاّ ونحن الحجج عليهم، وما خلق اللّه خلقاً إلاّ وقد عرض ولايتنا واحتجّ بنا عليه، فمؤمن بنا وكافر جاحد، حتى السماوات والأرض والجبال;4
هيچ چيز از جمله آدم، انسان، جن و ملك در آسمان ها نيست مگر اين كه ما حجت هاى خداوند بر آن ها هستيم و هيچ مخلوقى را خداوند خلق نكرده مگر اين كه ولايت ما را بر آنان عرض كرده و به واسطه ما بر آنان احتجاج كرده است. پس برخى به ما ايمان آورده و مؤمن شده (و برخى) كافر و منكر شده اند، حتى بر آسمان ها و زمين و كوه ها نيز اين احتجاج را كرده است.
در رواياتى كه از اهل بيت در دست داريم تأكيد بسيارى به امر امانت شده است. در روايتى مى فرمايند:
لا تغترّوا بصلاتهم ولا بصيامهم فإنّ الرجل ربما لهج بالصلاة والصوم حتى لو تركه استوحش ولكن اختبروهم عند صدق الحديث وأداء الأمانة;5
فريب نماز و روزه افراد را نخوريد; چرا كه گاهى انسان به نماز و روزه عادت مى كند كه اگر آن را ترك كند به وحشت مى افتد; بلكه افراد را با راستى در گفتار و اداى امانت بيازماييد.
عبارت خيلى بلند است. مى فرمايد:
إنّ اللّه عزوجل لم يبعث نبيّاً إلاّ بصدق الحديث وأداء الأمانة إلى البرّ والفاجر;6
به راستى كه خداوند متعال هيچ پيامبرى را جز به راستى در گفتار و اداى امانت به نيكوكار و بدكار نفرستاده است.
اين موضوع به پيامبران اختصاص ندارد و ائمّه عليهم السلام نيز چنين هستند.
جالب است كه ما علماء اهل تسنّن را در موارد بسيارى امتحان كرده ايم، آن گاه كه به كتاب هاى آنان مراجعه مى كنيم يا با آنان در موردى بحث مى شود، از بزرگان سابقين تا علماى امروزى، در نقل كلام پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله امانت دار نيستند و حقايق قضايا را كتمان مى كنند يا به طور دقيق روايت نمى كنند. آرى، نماز مى خوانند، روزه مى گيرند، ولى امانت دار نيستند.
در روايت ديگرى آمده است كه راوى به امام صادق عليه السلام عرضه مى دارد: پدرم به شما سلام مى رساند. حضرتش فرمود:
عليك وعليه السلام، إذا أتيت عبداللّه فاقرأهُ السلام وقل له: إنّ جعفر بن محمّد يقول لك: انظر ما بلغ به علي عند رسول اللّه فالزمه;
بر تو و بر او سلام باد. هر گاه نزد او رفتى سلام مرا ابلاغ كن و بگو: جعفر بن محمّد مى گويد: بنگر امير مؤمنان على عليه السلام چگونه به اين مقام نزد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله رسيد و چه ويژگى داشت; به آن بچسب و ملتزم باش.
آن گاه حضرتش ادامه مى دهد:
فإنّ عليّاً إنّما بلغ ما بلغ به عند رسول اللّه بصدق الحديث وأداء الأمانة;7
به راستى حضرت على عليه السلام با راستى در گفتار و اداى امانت به آن مقام والا در پيش گاه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله دست يافت.
و هر كس در نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به مقامى نايل شده، به يقين آن مقام را در نزد خداوند متعال دارا است كه در اين جهت ميان خدا و رسول فرقى نيست.
تا اين جا به طور اجمال معلوم شد:
1 . امانت گذاشته نزد ائمه همه هستى است.
2 . همه فيوضات به خلايق به توسّط آن ها است.
3 . جز رسول خدا و اهل بيت كسى شايستگى اين مقام را ندارد، زيرا در اسلام احدى جز آنان معصوم نيست و صفات و حالاتشان اختصاص به آن ها دارد.
و از اين جا معلوم مى شود كه آنان داراى ولايت تكوينى و بين خدا و آفريدگانش واسطه فيض هستند. آنان هم چنين داراى ولايت تشريعى هستند كه در روايت آمده است:
فهم يحلّون ما يشاؤون ويحرّمون ما يشاؤون ولن يشاؤوا إلاّ أن يشاء اللّه تبارك وتعالى;8
پس آنان هر آن چه را كه خواهند حلال كنند و هر آن چه را خواهند حرام; ولى هرگز چيزى را نمى خواهند مگر آن چه را كه خداوند تبارك و تعالى بخواهد.
پس هم تكوين و هم تشريع نزد ائمه عليهم السلام است.
1. الامالى، شيخ صدوق: 8 / 3، حديث 374.
2. بصائر الدرجات: 142، حديث 1، باب ما لا يحجب من الأئمّة شيء… .
3. همان: حديث 2.
4. مستطرفات السرائر: 575.
5. الكافى: 2 / 104، حديث 2.
6. همان: حديث 1.
7. همان: حديث 5.
8. الكافى: 1 / 441، حديث 5.