برنامه های ابن زیاد در شهر کوفه
اكنون براى دست يابى به اين مطلب مهم و پاسخ به پرسش هاى مطرح شده، يك بار ديگر وضعيت شهر كوفه را با ورود والى جديد; يعنى ابن زياد بررسى مى نماييم.
تهديد
زمانى كه ابن زياد وارد شهر كوفه شد كارهائى را در كوفه به اجرا گذارد و ماجراهاى فراوانى پيش آورد. وى در نخستين خطبه اش در مسجد به مردم گفت:
يزيد سرپرستى شهر شما را به من سپرده و به من دستور داده با مظلومان منصف باشم و به محرومان بخشش كنم و با كسانى كه اطاعت و حرف شنوى دارند همانند پدرى مهربان باشم. اما كسانى كه مخالفت مى كنند و عهد و پيمان مى شكنند، با تازيانه و شمشير جوابشان را خواهم داد.1
وى در نخستين اقدام خود، مردم را تهديد كرد و دستور داد تمام قبايل، شخصيت ها و اشراف شهر كوفه، تك تك شناسائى شوند و به مرور آنان را به حضور طلبيد و از آنان تعهّد گرفت تا از او اطاعت كنند.
وى درباره كسانى كه به حضورش نمى آمدند، اين گونه گفت:
اگر كسى نيايد وفادارى اش را ثابت نكند، ريختن خون او و مصادره اموالش براى ما حلال شمرده مى شود. هر شخصيّتى، از هر قبيله اى كه باشد اطاعت نكند، او در همان قبيله به قتل خواهد رسيد و در مقابل منزلش به دار كشيده خواهد شد!2
شايعه پراكنى!
ابن زياد در اقدامى ديگر، دستور داد كه عدّه اى در داخل شهر كوفه، شايعاتى پخش كنند و مردم را از لشگر يزيد و كسانى كه از شام اعزام مى شوند، بترسانند و آنان را به پراكنده شدن و پراكنده كردن يكديگر از اطراف حضرت مسلم عليه السلام وادار كنند.
اين شايعات تا حدّى در ميان مردم اثر گذارده بود، به گونه اى كه مورّخان مى نويسند: مردم هم ديگر را مى ترساندند و وحشت زده به يكديگر از سپاه اعزامى شام، خبر مى دادند.3
عزل و نصب سران قبايل
بيشتر مردم كوفه اهل قبيله ها بودند; از اين رو حضرت مسلم، براى هر قبيله اى رئيس برگزيده بود. ابن زياد در اقدامى ديگر آن سران را عزل كرد و از هواداران خود، سرانى را براى قبيله ها مشخص نمود و در ميان هر قبيله اى رابطى بين آن قبيله و واليان حكومت قرار داد. او فرمان داد كه آنان مواظب تك تك افراد قبيله خود باشند.
ارسال جاسوس
ابن زياد در برنامه ديگرى، جاسوس هايى را در ميان مردم پراكنده نمود كه در مسجد و غير مسجد با مردم ارتباط داشتند و اخبار را براى ابن زياد گزارش مى كردند.
آن گاه كه حضرت مسلم به طور مخفيانه از خانه مختار به خانه هانى بن عروه منتقل شد و بنابراين بود كه كسى متوجه اين امر نشود. معقل غلام ابن زياد مأموريت يافت تا با سه هزار درهم به سراغ مسلم بن عوسجه كه براى حضرت پول جمع آورى مى كرد برود.
او توانست با شيعه نشان دادن خود و با دادن آن پول، اعتماد مسلم بن عوسجه را جلب نمايد، او را فريب دهد تا محل اقامت حضرت مسلم را كه در خانه هانى بود، پيدا كند. اين جريان در همه كتاب هاى تاريخى آمده است.4
نظارت شديد
يكى از كارهاى بسيار مهم ديگر، محاصره شهر كوفه بود. وى دستور داد تمام مسيرهائى كه به اين شهر منتهى مى شود، به شدّت نظارت شوند. لذا قيس بن مسهّر كه حامل نامه امام حسين عليه السلام براى اهل كوفه بود دستگير شد و به شهادت رسيد. هم چنين عبداللّه بن يقطر كه از طرف امام حسين عليه السلام به سوى مردم كوفه فرستاده شده بود، دستگير شد. به دستور ابن زياد وى را همانند قيس بن مسهّر از بالاى دار الاماره به زير انداختند و به شهادت رسيد.
اين نظارت به قدرى شديد بود كه وقتى برخى از كوفيان به سيدالشهداء عليه السلام در بين راه برخوردند درباره اوضاع كوفه گفتند: به خدا سوگند! نظارت به قدرى شديد است كه نه مى توانيم داخل شهر كوفه شويم و نه مى توانيم از شهر خارج شويم.5
ابن زياد در راستاى اين نظارت شديد، حصين بن نمير را به رياست پليس شهر كوفه برگزيد.6
وى دستور داد كه تك تك خانه هاى كوفه را زير نظر بگيرند. ابن زياد در فرمانى به او گفت:
من تو را بر خانه هاى مردم كوفه مسلّط كردم.7
قتل و كشتار
از ديگر برنامه هاى ابن زياد در شهر كوفه، به شهادت رساندن بزرگان شيعيان واقعى و مواليان حقيقى اهل بيت عليهم السلام بود. او همانند پدرش زياد بن ابيه، اين برنامه را اجرا كرد. از ميان كسانى كه به دستور ابن زياد به شهادت رسيده اند افراد زير را مى توان نام برد:
1 ـ ميثم تمّار
جريان ميثم و اين كه حضرت امير مؤمنان على عليه السلام كيفيّت شهادتش را به او خبر داده بودند، از وقايع جالب و عجيب است.8
2 ـ عبيداللّه بن عمرو بن عزيز كندى
در شرح حال او مى نويسند: او سواركارى شجاع و از شيعيان كوفه بود و در همه جنگ هاى اميرالمؤمنين عليه السلام ملازم ركاب آن حضرت بود. او از كسانى بود كه در كوفه با مسلم بيعت كرد و به همراه مسلم بن عوسجه براى سيدالشهداء عليه السلام از مردم بيعت مى گرفت.9
نوشته اند او رئيس قبيله كنده و ربيعه بود، حصين بن نمير كه رئيس پليس كوفه بود او را دستگير كرد و به فرمان ابن زياد به قتل رساند.10
3 ـ عبيداللّه بن حارث بن نوفل هَمْدانى
او از صحابه پيامبر صلى اللّه عليه وآله و در جنگ صفّين در كنار اميرالمؤمنين عليه السلام حضور داشته است و در كوفه براى امام حسين عليه السلام از مردم بيعت مى گرفت.
نوشته اند كثير بن شهاب او را دستگير كرد و به دستور ابن زياد در مقابل چشمان قبيله اش گردن زدند.11
با توجه به اين اختناق ها، شدت برخورد و نظارت ها، آن گاه كه رئيس قبيله را در برابر ديدگان افراد آن قبيله گردن بزنند، آيا آن قبيله، ديگر انگيزه اى براى حركت كردن خواهند داشت؟
از ديگر افرادى كه جزء ياران حضرت مسلم بوده و دست گير شدند و سپس به فرمان ابن زياد به شهادت رسيدند مى توان به عبدالاعلى بن يزيد كلبى عليمى، عباس بن جعده جدلى، عمارة بن صلخب أزدى… اشاره كرد.12
زندانى كردن شيعيان
يكى ديگر از اقدامات ابن زياد در كوفه، زندانى كردن بزرگان شيعيان بود. در ميان زندانيان افرادى چون مختار، حارث اعور همدانى، سليمان بن صرد خزاعى13 و همراهان او از جمله مسيب بن نجبه، رفاعة بن شداد بودند.
طبرى مى نويسد: ابن زياد در نامه اى به يزيد نوشت:
كسى را كه احتمال مى دادم بر ضد شما حركتى كند و قيامى صورت دهد، باقى نگذاشتم، مگر اين كه در زندان شما به سر مى برد.14
با تمام اين اوصاف، روشن مى شود كه بزرگان شيعيان كجا بودند و چه شدند. آيا با اين وجود، مى توان ادعا كرد و گفت كه سران شيعيان، خود در قتل سيدالشهداء عليه السلام شريك بودند، يا آن كه خود شيعيان از آن حضرت دعوت كردند و بعد آن بزرگوار را به قتل رساندند؟
لذا مى بينيم پس از گذشت چهار يا پنج سال از حادثه كربلا گروهى به رهبرى سليمان بن صرد ظاهر شدند و به جنگ با ابن زياد و اهل شام برخاستند.
نوشته اند: ابن زياد در همان واقعه اين گونه اظهار كرد:
هميشه مى گفتم: اى كاش در آن زمان، زندانيان را از زندان ها بيرون مى آوردم و گردن مى زدم.15
به راستى ابن زياد آرزوى مرگ چه كسانى را داشت؟
آرى همان افرادى كه در زندان بودند، اكنون به عنوان انتقام و خون خواهى شهداى كربلا قيام كرده اند و ابن زياد مأمور بود با آنان بجنگد.
تعقيب فراريان
پس از اين كه ابن زياد عدّه اى از همراهان حضرت مسلم را به شهادت رساند، مسلم بن عوسجه، حبيب بن مظاهر و برخى ديگر را تحت تعقيب قرار داد; ولى نتوانست دستگيرشان كند.
1 . مقاتل الطالبيين: 94، الكامل فى التاريخ: 4 / 24، تاريخ طبرى: 4 / 267.
2 . الارشاد: 2 / 45، الكامل فى التاريخ: 4 / 25، تاريخ طبرى: 4 / 267.
3 . الارشاد: 2 / 54، بحار الانوار: 44 / 350، تاريخ طبرى: 4 / 277.
4 . تاريخ طبرى: 2 / 270، الاخبار الطوال: 235، سير اعلام النبلاء: 3 / 307 و منابع ديگر.
5 . الارشاد: 2 / 72، تاريخ طبرى: 4 / 295.
6 . در بعضى از كتاب ها آمده كه سمرة بن جندب در اين سمت منصوب شد كه او نيز از دشمنان سرسخت اهل بيت عليهم السلام بوده است.
7 . الارشاد: 2 / 57، مقاتل الطالبيين: 68، تاريخ طبرى: 4 / 279.
8 . رجال كشى: 1 / 292 ـ 293.
9 . تاريخ الكوفه: 332.
10 . همان.
11 . همان.
12 . تاريخ كوفه: 334 ـ 335.
13 . سليمان بن صرد شخصيت والائى نزد اهل سنّت دارد; چرا كه وى را در زمره صحابه رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله مى شمارند و بسيار صالح، متدين و عابد مى دانند.
14 . تاريخ طبرى: 4 / 387، الكامل فى التاريخ: 4 / 131.
15 . تاريخ طبرى: 4 / 403، الكامل فى التاريخ: 4 / 141.