دقّت هايى در متن و مدلول حديث
با توجّه به مطالبى كه در بخش هاى پيشين گذشت، ملاحظه كرديم كه اين حديث با همه طرق و اسنادش مردود و بى اعتبار است.
اكنون به نظر مى رسد كه اين پرسش مطرح شود كه با توجّه به اين كه اين حديث، از احاديثى است كه صاحبان صحاح، مسانيد، معجم ها و علماى ديگر بر آن اتّفاق نظر دارند و آن را از عدّه اى از صحابه روايت كرده اند، با اين وضع چگونه مى توانيم آن را با همه طرقش بى اعتبار بدانيم؟
ما اين پرسش را از دو محور پاسخ مى دهيم:
1 . شما در بخش «بررسى سندهاى روايت» ملاحظه كرديد كه راويان سندهاى اين حديث متّهم به انواع طعن و عيب بوده اند. ما در آن بخش و در هنگام بررسى، فقط بر مشهورترين كتاب هاى اهل سنّت در جرح و تعديل تكيه كرديم و طبق سخنان بزرگان و عالمان آنان، اسانيد اين حديث را نقد نموديم.
2 . نظريه پژوهشگران و محققان علوم حديث، رجال و كلام اين است كه در كتاب هاى شش گانه (صحاح ستّه)، احاديث صحيح، ضعيف و جعلى وجود دارد. از طرفى ديگر، در ميان صحابه نيز افرادى عادل، منافق و فاسق وجود دارد. البتّه ما اين موضوع را در برخى از پژوهش هاى خود ثابت كرده ايم.1
آرى، آن چه در نزد اهل تسنّن مشهور است دو امر است:
1 . قول به اصالت عدالت صحابه;
2 . قول به صحّت آن چه در دو كتاب بخارى و مسلم نقل شده است.
بديهى است كه اين دو موضوع داراى شهرتى هستند كه هيچ پايه و اساسى ندارد.
امّا پيرامون حديث «نماز ابوبكر»، كسى را نيافتم كه به اين حديث ايراد گرفته باشد. البتّه نه بدين جهت كه آن در كتاب هاى صحاح آمده است; بلكه اصل در پذيرش اين روايت بوده و اهل تسنّن آن را صحيح دانسته و يكى از دليل هاى خلافت ابوبكر قرار داده اند، و به همين دليل ملاحظه مى كنيد كه آنان در كتاب هاى كلامى و غير آن به اين حديث استدلال مى كنند.
1 . براى آگاهى از اين موضوع به كتاب أصحابى كالنجوم و محاضرات فى الاعتقادات: 2 / 553، رساله الصحابه از همين نگارنده مراجعه شود.