حقيقت مطلب
با توجه به تحقيقى كه انجام يافته همانا اين قضيّه، يك قضيّه بيش نبوده است و متعدّد نيست; زيرا كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله در آن واقعه از خانه به سمت مسجد خارج شد و ابوبكر را از محراب كنار زد و شخص حضرتش براى مردم نماز خواند. در اين واقعه پيامبر صلى اللّه عليه وآله امام بود و ابوبكر مأموم. پيش تر نيز خود ايشان در مدينه با مسلمانان نماز مى گزارد و در صورت نتوانستن، فرد ديگرى با آنان نماز مى خواند.
اين همان صورت حقيقى مطلب است كه با تحقيق در وجوه ذكر شده، متن اخبار، تناقضات علماى اهل سنّت و توجّه به جرياناتى كه پيرامون قصّه بود، به آن دست يافتيم. ما در بررسى هاى بعدى يافتيم كه امام شافعى نيز به اين مطلبى كه ما به آن رسيده ايم تصريح مى كند. ابن حجر در اين مورد گويد:
شافعى به صراحت بيان مى دارد كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله براى مردم در دوران بيماريش ـ كه به سبب آن وفات يافت ـ نماز نخواند مگر يك بار، و آن همان نمازى بود كه در حال نشسته خواند و ابوبكر در آن نماز، ابتدا امام بود، ولى پس از آن مأموم شد كه صداى تكبير را به گوش مردم مى رساند.1
در اين صورت ابوبكر در جايگاه پيامبر صلى اللّه عليه وآله، جز يك نماز نخوانده كه همان آخرين نماز پيامبر صلى اللّه عليه وآله بود كه در آن مأموم شده است.
بنا بر اين، مطلبى كه شافعى به آن تصريح كرده است كه ابوبكر «مأموم شد به طورى كه صداى تكبير را به گوش مردم مى رساند»، براى بسيارى از اهل تسنّن سخت و دشوار آمده است. از اين رو در روايت و بيان واقعيّت حال، از هواى نفسشان پيروى كردند. اكنون به تفاوتِ بين عبارت شافعى و عباراتى شبيه به آن كه در بعضى اخبار آمده بنگريم. برخى اين گونه گويد: ابوبكر به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اقتدا كرد، در حالى كه ايشان نشسته بود و مردم به ابوبكر اقتدا كردند.
ديگرى گويد: ابوبكر ايستاده نماز مى خواند، و رسول خدا نشسته بود در حالى كه ابوبكر به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اقتدا مى كرد و مردم به ابوبكر.
آن ديگرى گويد: پيامبر نشسته نماز خواند، در حالى كه ابوبكر براى مردم نماز خواند و مردم پشت سر ابوبكر بودند.
آن يكى گويد: ابوبكر به پيامبر اقتدا كرد و مردم به ابوبكر.
آخرين فرد گويد: رسول خدا آمد و كنار ابوبكر نشست تا ابوبكر نمازش را تمام كرد.
افرادى كه اين قضيّه را چنين نقل مى كنند، هدفشان اين است كه نوعى امامت را براى ابوبكر ـ به پندار خود ـ به اثبات برسانند! در اين صورت، سخنان آن ها به طور طبيعى و عملاً مضطرب و مشوّش خواهد شد! و به طور قطع اين توهّم ايجاد خواهد شد.
از طرفى آن سان كه اشاره شد، شارحان نيز درباره اين جريان اختلاف كرده اند و گروهى از آن ها به غلط برخى از فروع فقهى ـ مانند صحيح بودن اقتدا به دو امام ـ را مطرح كرده و آن را پذيرفته اند!
در اين زمينه بخارى بابى را تحت عنوان: «باب اقتداى شخص به امام و اقتدا كردن مردم به آن شخص» گشوده و آن حديث را از عايشه ذكر نموده كه در آن آمده است: رسول خدا نشسته نماز مى خواند و ابوبكر به رسول خدا اقتدا كرده بود و مردم به ابوبكر.2
عينى پس از نقل اين حديث مى گويد: به اعمش گفته شد: آيا پيامبر صلى اللّه عليه وآله نماز مى خواند و ابوبكر به او اقتدا كرد و مردم به ابوبكر؟
اعمش با سر پاسخ داد: آرى!
عينى در ادامه گويد: شَعْبى نيز با اين روايت، به جايز بودن اقتداى مأمومين به يكديگر استدلال كرده است. اين مطلب را طبرى نيز اختيار كرده است و بخارى نيز به آن اشاره كرده است، كه ـ إن شاء اللّه ـ بيان خواهد شد. البته اين مطلب ردّ شده است; چرا كه ابوبكر مكبّر و رساننده صدا بوده و در اين صورت، معناى اقتدا، اقتداى ابوبكر به صداى پيامبر بوده است. به دليل اين كه آن حضرت نشسته بود و ابوبكر ايستاده; در نتيجه بعضى از افعال آن بزرگوار بر بعضى از مأمومين پوشيده بوده است. به همين جهت ابوبكر در حقّ آن ها مانند امام بود.3
از اين رو مى بينيم جلال الدّين سيوطى، اين حديث را در شرح الموطّأ اين گونه شرح كرده است:
منظور اين است كه مردم به وسيله ابوبكر افعال نماز پيامبر صلى اللّه عليه وآله را درمى يافتند; چرا كه صداى پيامبر به خاطر آهسته بودنش به گوش مردم نمى رسيد; پس ابوبكر آن را به گوش مردم مى رساند.4
گواه بر اين مطلب، حديثى است كه پيش از اين از جابر نقل شد. جابر گويد: رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بيمار شد. پس ما پشت سر آن حضرت نماز خوانديم، در حالى كه نشسته بود، ابوبكر تكبير ايشان را به گوش مردم مى رساند.
بخارى نيز بابى را تحت عنوان «باب كسى كه تكبير امام را به گوش مردم مى رساند» گشوده و اين حديث را ذيل آن نقل كرده است!!5
1 . فتح البارى: 2 / 222 و 223.
2 . صحيح بخارى: 1 / 252، كتاب جماعت و امامت، باب اقتداى شخص به امام و اقتداى مردم به آن شخص، حديث 681.
3 . عمدة القارى: 5 / 190.
4 . تنوير الحوالك، شرح الموطّأ مالك: 1 / 156.
5 . صحيح بخارى: 1 / 251، كتاب جماعت و امامت، باب كسى كه تكبير امام را به گوش مردم مى رساند، حديث 680.