به روايت نَسائى
نَسائى نيز در چند مورد از كتاب سنن خود اين حديث را نقل كرده است. وى در بخش امام جماعت كتاب نماز اين گونه نقل مى كند:
1 . عبّاس بن عبدالعظيم عنبرى، از عبدالرحمان بن مهدى، از زائده، از موسى بن ابى عايشه، از عبيداللّه بن عبداللّه نقل مى كند كه روزى نزد عايشه رفتم و گفتم: آيا به من خبر نمى دهى… تا آخر حديثى كه در گذشته به آن اشاره شد.1
2 . محمّد بن علاء، از ابو معاويه، از اعمش، از ابراهيم، از اسود نقل مى كند كه عايشه گويد:
هنگامى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بيمار شد، بلال آمد تا او را از وقت نماز آگاه سازد.
فرمود: به ابوبكر بگوييد براى مردم نماز بخواند… تا آخر حديثى كه در گذشته به آن اشاره شد.2
3 . علىّ بن حجر، از اسماعيل، از حميد نقل مى كند كه انس گويد:
آخرين نمازى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله با مردم به جاى آورد، نمازى بود كه با يك لباس به صورت متوشّح3 پشت سر ابوبكر به جاى آورد]![.4
4 . محمّد بن مثنّى، از بكر بن عيسى صاحب بصرى گويد: از شعبه، از نعيم بن ابى هند، از ابووائل، از مسروق شنيدم كه مى گفت: عايشه گويد:
ابوبكر براى مردم نماز خواند، در حالى كه رسول خدا در صف نماز بود.5
5 . اسحاق بن ابراهيم و هناد بن سَرّى، از حسين بن على، از زائده، از عاصم، از زرّ نقل مى كند كه عبداللّه گويد:
هنگامى كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله وفات يافت، انصار گفتند: از ما اميرى و از شما نيز اميرى باشد.
عمر نزد آن ها آمد و گفت: آيا نمى دانيد كه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به ابوبكر دستور داد كه براى مردم نماز بخواند؟ پس كدام يك از شما راضى مى شود كه بر ابوبكر مقدّم شود؟
گفتند: پناه مى بريم بر خدا كه بر ابوبكر مقدّم شويم.6
6 . محمود بن غيلان، از ابوداوود، از شعبه، از موسى بن ابى عايشه نقل مى كند كه گويد: از عبيداللّه بن عبداللّه شنيدم كه مى گفت: عايشه گويد:
رسول خدا به ابوبكر دستور داد تا براى مردم نماز بخواند. پيامبر صلى اللّه عليه وآله پيش روى ابوبكر بود و در حال نشسته نماز مى خواند، و ابوبكر نيز براى مردم، در حالى كه مردم پشت سر ابوبكر بودند، نماز مى خواند.7
1 . سنن نَسائى: 2 / 435 ـ 436، حديث 833 .
2 . همان: 434 و 435، حديث 832 .
3 . توشّح: پوشش خاصى است كه لباس را به گونه اى به دور تن پيچيده و روى شانه چپ مى افكنند و از زير دست راست بيرون آورده و روى سينه گره مى زنند.
4 . سنن نَسائى: 2 / 413، باب اقتداى امام به رعيّت خود، حديث 784.
5 . سنن نَسائى: 2 / 414، باب اقتداى امام به رعيّت خود، حديث 785.
6 . همان: 409، باب امامت اهل علم و فضل، حديث 776.
7 . سنن نَسائى: 2 / 418، باب اقتدا به امامى كه به ديگرى اقتدا كرده است، حديث 796.