آخرين فردى كه با پيامبر خدا وداع نمود
بنا بر اين، با توجّه به شناختى كه از شخصيّت عايشه به دست آورديم كه اين گونه نسبت به على عليه السلام كينه دارد به طورى كه نمى تواند از او به نيكى ياد كرده و دل خوشى از آن حضرت ندارد، و مى كوشد كه آن حضرت را از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله دور نمايد و براى خود و پدرش چيزى را ادّعا مى كند كه هيچ ريشه و اصلى ندارد.
فراتر اين كه امّ سلمه رضى اللّه عنها از يك امر حقيقى خبر داده و مى گويد: سوگند به آن كه به او سوگند ياد مى كنم على عليه السلام آخرين كسى بود كه با پيامبر صلى اللّه عليه وآله ديدار داشت.
امّ سلمه مى افزايد: ما هر روز بامدادان از رسول خدا صلى اللّه عليه وآله عيادت مى كرديم. حضرتش بارها مى فرمود: آيا على آمد؟
گمان مى كنم كه او را در پى كارى فرستاده بود. على عليه السلام آمد. گمان كردم كه با او كارى دارد; از اين رو ما از خانه خارج شديم و نزديك درِ خانه نشستيم. من از همه به درِ خانه نزديك تر بودم. ديدم على عليه السلام روى ايشان خم شده و با او نجوا و درِگوشى سخن مى گويد. آن گاه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در همان روز قبض روح شد و على عليه السلام آخرين فردى بود كه با آن حضرت وداع نمود.1
آن چه بيان شد، روايات اندكى از انبوه رواياتى بود كه عايشه در بعضى از آن ها دست برده و برخى وقايع واقعى، مهم و تاريخى را تحريف كرده است. پس از بررسى و شناخت اين گونه روايات، يقين مى كنيم كه خبر عايشه پيرامون نماز پدرش به امر پيامبر صلى اللّه عليه وآله و اين كه آن حضرت از خانه خارج شد و پشت سر او نماز خواند! ـ آن سان كه در برخى اخبار از او نقل شده ـ از همين قبيل است.
البتّه از چيزهايى كه عدم اعتماد به كلام عايشه را تأكيد مى كند، وجود اختلاف هايى است كه در اين قضيّه ـ كه يك قضيّه بيش نيست ـ از وى نقل شده است; چنانچه به زودى ملاحظه خواهيم كرد.
1 . عمدة القارى: 7 / 426، حديث امّ سلمه، حديث 26025، المستدرك: 3 / 149، كتاب شناخت صحابه، مناقب اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليهما السلام، حديث 4671، تاريخ مدينة دمشق: 45 / 301، الخصائص: 216، حديث 155.