وصيت حضرت ابوطالب عليه السلام
سوم آن كه پيش تر از برخى منابع قديمى نقل نموديم كه حضرت ابوطالب عليه السلام همواره، على عليه السلام را به ملازمت و متابعت پيامبر صلى الله عليه وآله، امر مى كرد; هم چنان كه ديگر فرزند خود، يعنى جعفر رضى الله عنه و بلكه تمام بنى هاشم و بنى عبدالمطّلب را به اين كار امر مى نمود.
براى نمونه در منابع معتبر در نزد اهل سنّت چنين آمده است:
«هنگامى كه مرگ ابوطالب عليه السلام نزديك شد، افراد سرشناس قريش را نزد خود گرد آورد و به آنان اين گونه وصيت كرد:
اى اهل قريش! شما برگزيدگان خدا و قلب عرب هستيد. همان آقايى كه بايد اطاعت شود، همان كسى كه امور شما را با شجاعت مرتب ساخته و حق را به حق دار مى رساند، همان كريم بخشنده در ميان شماست.
بدانيد كه شما هيچ بزرگى و افتخارى براى عرب باقى نگذاشته ايد، مگر آن كه آن را به دست آورده ايد و هيچ شرافتى نيست جز آن كه شما بدان دست يافته ايد.
به اين خاطر، شما بر ديگر مردمان، فضيلت و برترى داريد و به سبب او مردمان به شما رغبت پيدا كرده و نزديك مى شوند.
عده اى نيز با شما دشمن هستند و براى جنگ با شما متحد شده و به شما روى مى آورند.
من شما را به بزرگداشت اين خانه كعبه سفارش مى كنم; چرا كه در آن رضايت پروردگار و مايه معاش شما و استوارى گام هايتان، قرار دارد. با خويشاوندان خود پيوند نيكو داشته باشيد و اين پيوند را قطع مكنيد، چرا كه آن، مرگ را به تأخير مى اندازد و شمارتان را بسيار مى گرداند.
از ستم كردن و نافرمانى بر حذر باشيد، زيرا كه امت هاى پيش از شما به سبب اين دو، هلاك شده اند; يارى خواهنده را پاسخ گوييد و ناتوان را يارى كنيد; چرا كه در آن شرافت دنيا و آخرت نهفته است; و بر شما باد به راستگويى و امانت دارى; زيرا كه محبت نزديكان و احترام مردم را به ارمغان مى آورد.
به شما سفارش مى كنم كه با حضرت محمد صلى الله عليه وآله به نيكى رفتار كنيد; زيرا او امين قريش و راستگوى عرب و جامع تمام صفاتى است كه شما را بدان سفارش نمودم. او امرى را براى ما آورد كه قلب آن را پذيرفت، اما زبان از بيم خصومت ورزى و سرزنش اطرافيان، آن را انكار كرد.
به خدا سوگند، گويى مى بينم كه از سويى مستمندان قريش، باديه نشينان و مردمان مستضعف دعوت او را اجابت كرده، كلامش را تصديق نموده، امر او را بزرگ شمرده و در راه او مال و جان خويش را مى بازند.
و از سوى ديگر سران و مهتران قريش را مى بينم كه خوار و زبون شده اند و خانه هايشان را مى بينم كه ويران شده است و ضعيفان آن ها را مى بينم كه اربابان آن ها شده اند. در آن حال بزرگ ترين مخالفان محمد صلى الله عليه وآله نيازمندترين مردم به او هستند و دورترين مردم از او، اينك بهره مندترين آن ها در نزد او.
در آن هنگام عرب، دوستى خويش را خالصانه نثار او مى سازد، قلب خود را براى او خالص مى گرداند و زمامدارى خود را به او مى سپارد.
اى اهل قريش! با فرزند پدرتان همراه باشيد، دوستدار او و حامى حزب او باشيد.
به خدا سوگند، هيچ كس راه او را نمى پيمايد مگر آن كه رشد و هدايت مى يابد و هيچ كس راهنمايى او را به جان نمى خرد مگر آن كه رستگار مى شود. اگر عمرى داشتم و اجلم به تأخير مى افتاد، بى شك فتنه ها را از او دور مى ساختم و او را در برابر بلاها، حفظ مى نمودم.1
1 . الروض الانف: 1 / 259، المواهب اللدنية بالمنح المحمدية: 1 / 72، السيرة الحلبية: 1 / 375 و منابع ديگر.