نصب امام به دست خداست
سخن نگارنده را از چند جهت رد مى نماييم:
نخست آن كه امامت حضرت على و فرزندان او عليهم السلام پس از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله، از باب ارثى بودن و به انحصار درآوردن آن در بنى هاشم، نيست.
بنابراين، اگر غرض نويسنده، نسبت دادن اين اعتقاد به شيعيان اهل بيت عليهم السلام است، بايد دانست كه اين سخنى دروغ و تهمتى نارواست.
دوم آن كه شيعيان بر اين اعتقادند كه هر آن چه پيامبر صلى الله عليه وآله بر زبان آورده و يا انجام داده، همگى با فرمان الهى صورت پذيرفته است. اما منافقان بر اين باورند كه پيامبر «هذيان» هم مى گويد!!
سوم آن كه شيعيان معتقدند كه نصب امام پس از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله، به دست خداوند صورت مى گيرد و مردم، هيچ حق و اختيارى در انتخاب آن ندارند.
هم چنين آنان معتقدند كه پيامبر بارها، به اين مسأله تصريح فرموده كه چه كسى پس از او خليفه است.
تفصيل اين سخن در جاى خود در كتاب هاى كلامى طرح شده است، ما تنها به اين جمله اكتفا مى كنيم كه هر آن چه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از يوم الانذار تا روز غدير درباره حضرت على عليه السلام گفته است، همه بر خلافت آن حضرت، پس از پيامبر، به امر خداوند دلالت دارد.
چهارم آن كه در جاى خود ثابت شده كه آن كسى كه با گفتن «كتاب خدا براى ما كافى است» و «اين مرد هذيان مى گويد!!» مانع وصيت كردن پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله شده، عمر بوده است.
اين مسأله اى است كه حتى آن دسته از كتاب هاى اهل سنّت كه نويسنده از آن ها به «منابع قديمى مورد وثوق» تعبير كرده است، نيز آن را تأييد مى كنند; از اين رو نويسنده چيزى از اين كتاب ها در اين زمينه نقل نكرده و به نقل سخن عبّاس محمود عقّاد كه در عناد با اهل بيت عليهم السلام، هم مسلك اوست، توسل جسته است.
نويسنده در صفحه 76 چنين عنوان مى نمايد:
منو