دفاع از رسالت
نمونه ديگر، ابياتى است كه حضرت ابوطالب عليه السلام آن ها را خطاب به پيامبر خدا صلى الله عليه وآله سروده است، او در اين ابيات چنين مى گويد:
والله لن يصلوا إليك بجمعهم *** حتّى أوسّد في التراب دفينا
فاصدع بأمرك ما عليك غضاضة *** وابشر بذاك وقرّ منك عيونا
ودعوتني وعلمت أنّك ناصحي *** ولقد دعوت وكنت ثَمّ أمينا
ولقد علمت بأنّ دين محمّد *** من خير أديان البرية دينا1
به خدا سوگند، آنان (مشركان قريش) با وجود افراد زياد هيچ گاه به تو دست نخواهند يافت، مگر آن كه من در دل خاك آرميده باشم.
رسالت خويش را آشكار ساز كه هيچ ننگ و نقصانى متوجه تو نيست و بدان بشارت ده و چشم مؤمنان را با وجودت روشن ساز.
تو مرا به اسلام فرا خواندى در حالى كه من به خير خواه بودن تو نسبت به خود آگاه بودم. تو در حالى كه به امين بودن شهره بودى دعوت خويش را آغاز نمودى.
و من مى دانستم كه دين محمد صلى الله عليه وآله از بهترين اديان جهانيان است.
حضرت ابوطالب عليه السلام در بيت شعرى ديگر كه در ماجراى مشهور صحيفه است مى گويد:
ألم تعلموا أنّا و جدنا محمّداً *** رسولاً كموسى خُطَّ في أوّل الكتب2
آيا نمى دانيد كه ما محمّد صلى الله عليه وآله را پيامبرى چون موسى يافتيم كه نام او در كتاب هاى پيشينيان آمده است؟
1 . البداية والنهاية: 3 / 42، فتح البارى: 7 / 153، السيرة الحلبية: 1 / 305، المواهب اللدنية: 1 / 61.
2 . سيره ابن هشام: 1 / 373، البداية والنهاية: 3 / 108 و منابع ديگر.