خلافت ابوبكر و غصب فدك
اينك به بررسى و نقد سخن نويسنده مى پردازيم:
البته روشن است كه آن چه اين نويسنده آورده، همه ماجرا نيست و اصولاً چگونه مى توان موضوعى را كه قرن هاست درباره آن كتاب ها نگاشته مى شود در يك صفحه به تفصيل آورد؟!
شيوه نويسنده در طرح اين ماجرا، ما را بر آن مى دارد تا مهم ترين بخش هاى اين حادثه را با استناد به احاديث صحيح موجود در كتاب هاى مورد وثوق در نزد اهل سنّت، تشريح نماييم:
حضرت فاطمه عليها السلام به ابوبكر گفت: پيامبر صلى الله عليه وآله، فدك را به او بخشيده است.
ابوبكر به او پاسخ داد: شاهدى بياور اگرچه سياه او باشد يا سرخ رو تا بر اين امر گواهى دهد.
آن حضرت ام ايمن را حاضر ساخت و او نيز بر آن گواهى داد.
اما ابوبكر گفت: او زن است و سخنش پذيرفتنى نيست.
سپس حضرت على عليه السلام براى گواهى حاضر شد و بر اين امر گواهى داد.
اما ابوبكر اين بار نيز گفت: او همسر توست و به سود خود شهادت مى دهد; از اين رو بر اساس شهادت او حكمى به نفع تو صادر نمى كنيم.
هنگامى كه ابوبكر به سخن فاطمه عليها السلام بى اعتنايى كرد و شهادت شاهدان او را نپذيرفت، فاطمه عليها السلام، چنان كه اشاره خواهد شد، از باب ارث خواستار فدك شد.
اين حقيقت كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فدك را به فاطمه عليها السلام بخشيده است، در كتاب هاى بزرگان اهل سنّت نيز روايت شده است. آنان گفته اند: هنگامى كه آيه شريفه (وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ)1نازل شد، پيامبر فدك را به فاطمه عليها السلام بخشيد.2
از راويان اين خبر مى توان افراد زير را نام برد:
1 . ابوبكر بزّار متوفاى سال 291،
2 . ابويعلى موصلى متوفاى سال 307،
3 . ابن ابى حاتم رازى متوفاى سال 327،
4 . ابن مردويه متوفاى سال 401،
5 . حاكم نيشابورى متوفاى سال 405،
6 . طبرانى متوفاى سال 360،
7 . ابن نجار متوفاى سال 643،
8 . ذهبى متوفاى سال 748،
9 . هيثمى متوفاى سال 807،
10 . جلال الدين سيوطى، متوفاى 911،
11 . متقى هندى متوفاى سال 975.
البته كسان ديگرى از بزرگان اهل سنّت نيز اين ماجرا را روايت كرده اند.
1 . سوره اسراء: آيه 26.
2 . ر.ك: الدر المنثور: 4 / 177، شواهد التنزيل: 1 / 439.