جانشينى على عليه السلام به سان جانشينى هارون
در پاسخ به اين سخنان مى گوييم:
مسأله جانشينى امير مؤمنان على عليه السلام پس از پيامبر خدا صلى الله عليه وآله، مانند جانشينى هارون به جاى موسى است. هارون علاوه بر اين كه برادر موسى بود، به فرمان خدا موسى او را به عنوان خليفه و جانشين خود تعيين كرد. خداى سبحان در قرآن كريم مى فرمايد:
(وَقالَ مُوسى لاَِخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَأَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ);1
و موسى به برادرش هارون گفت: جانشين من در ميان قومم باش. و اصلاح كن! و از روش مفسدان، پيروى منما.
حضرت على عليه السلام نيز به تصريح پيامبر در «يوم الانذار» و قضاياى ديگر، برادر پيامبر بود كه او را به فرمان خداوند به جانشينى خود منصوب كرد.
پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به على مرتضى عليه السلام مى فرمايد:
أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى…;
آيا خوشنود نمى شوى كه جايگاه تو نسبت به من مانند جايگاه هارون نسبت به موسى باشد؟… .
نكته اين است كه همان گونه كه قوم موسى پس از جدايى موسى از آن ها از سامرى پيروى كردند و به پرستش گوساله اى روى آوردند و هارون را وانهادند، قوم حضرت محمد صلى الله عليه وآله نيز چنين كردند.
از طرف ديگر، همان گونه كه موسى به هارون گفت: «از روش مفسدان پيروى نكن»، پيامبر اسلام نيز همين سفارش را به على عليه السلام كرد و از او خواست كه از روش مفسدان، پيروى ننمايد… .
بنابراين، اگر بپذيريم كه روى گردانى قوم موسى از هارون و گمراه شدن آن ها، تقدير خداوند عزيز عليم بوده است، به همين ترتيب مى توانيم بپذيريم كه روى گردانى امت محمد صلى الله عليه وآله از على عليه السلام و به قهقهرا رفتن آن ها نيز تقدير خداوند عزيز عليم بوده است!!
نويسنده در صفحه 81 با طرح اين عنوان به بحث ادامه مى دهد و مى نويسد:
1 . سوره اعراف: آيه 142