نگاهى به مقام ها و منزلت هاى على عليه السلام
طبق آن چه كه در حديث منزلت آمده است، پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله با اين بيان، تمامى مقام ها و منزلت هاى هارون را ـ كه قرآن براى او اثبات كرده و موارد ديگرى كه به زودى خواهيم گفت ـ براى امير مؤمنان على عليه السلام اثبات نموده است; مگر منصب نبوّت و پيامبرى.
پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در اين حديث، تمام مناصب هارون ـ حتى نبوّت و پيامبرى ـ را به طور مطلق بيان فرمود; ولى اين منصب را استثنا نمود; چرا كه ضرورت ايجاب مى كند كه پيامبرى بعد از او نخواهد بود.
بنا بر اين هر منزلتى جز منصب نبوّت كه براى هارون ثابت شده، براى حضرت على عليه السلام نيز ثابت خواهد شد. در توضيح اين موضوع مى گوييم:
تنها تفاوت ميان مقامات و منازل معنوى بين على عليه السلام و هارون اين است كه على عليه السلام پيامبر نيست; ولى آن حضرت برخى از خصوصيّات و اوصافش را در خطبه قاصعه اين گونه بيان كرده و مى فرمايد:
ولقد علمتم موضعي من رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله بالقرابة القريبة والمنزلة الخصيصة، وضعني في حجره وأنا ولد، يضمّني إلى صدره ويكنفني في فراشه ويمسّني جسده ويشمّني عرفه، وكان يمضغ الشيء ثمّ يلقمنيه، وما وجد لي كذبة بقول ولا خطلة في فعل، ولقد قرن اللّه به صلى اللّه عليه وآله من لدن أن كان فطيماً أعظم ملك من ملائكته، يسلك به طريق المكارم ومحاسن أخلاق العالم، ليله ونهاره.
ولقد كنت اتّبعه اتّباع الفصيل أثر أمّه، يرفع لي في كلّ يوم من أخلاقه عَلَما، ويأمرني بالإقتداء به.
ولقد كان يجاور في كلّ سنة بحراء، فأراه ولا يراه غيري، ولم يجمع بيت واحد يومئذ في الإسلام غير رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله وخديجة وأنا ثالثهما;
شما از موقعيت من نسبت به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در خويشاوندى نزديك آگاهيد و مقام و منزلت ويژه مرا مى دانيد. پيامبر مرا در اتاق خويش مى نشاند در حالى كه كودك بودم. مرا در آغوش خود مى گرفت و در بستر مخصوص خود مى خوابانيد و مرا از خود جدا نمى كرد.
و بوى خوش خويش را به من مى بويانيد، و لقمه را مى جويد آن گاه در دهان من مى نهاد.
هرگز دروغى در گفتار من و اشتباهى در كردارم نيافت. از همان لحظه اى كه پيامبر صلى اللّه عليه وآله را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته خود را مأمور تربيت پيامبر صلى اللّه عليه وآله كرد تا شب و روز او را به راه هاى بزرگوارى، راستى و اخلاق نيكو راهنمايى كند. من همواره با پيامبر صلى اللّه عليه وآله بودم.
پيامبر هر روز نشانه تازه اى از اخلاقش برايم آشكار مى نمود و به من فرمان مى داد كه به او اقتدا كنم. هر سال مدّتى را در غار حراء مى گذراند، تنها من او را مشاهده مى كردم و غير من او را نمى ديد.
در آن روزها، در هيچ خانه اى اسلام راه نيافت مگر خانه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله كه خديجه عليها السلام هم در آن بود و من سومين آن ها بودم.
اين فراز را به دقّت بنگر كه حضرتش مى فرمايد:
أرى نور الوحي والرسالة وأشمّ ريح النبوّة، ولقد سمعت رنّة الشيطان حين نزل الوحي عليه، فقلت: يا رسول اللّه! ما هذه الرنّة؟
فقال: هذا الشيطان قد أيس من عبادته;
من نور وحى و رسالت را مى ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى كردم. هنگامى كه بر آن حضرت وحى نازل شد، من ناله شيطان را شنيدم، گفتم: اى رسول خدا! اين ناله چيست؟
فرمود: اين شيطان است كه از عبادت خويش مأيوس گرديده است.
اكنون به دقّت سخن پيامبر به على عليهما السلام را ملاحظه كنيد كه فرمود:
إنّك تسمع ما أسمع وترى ما أرى إلاّ أنّك لست بنبيّ ولكنّك وزير وإنّك لعلى خير;1
به راستى آن چه را من مى شنوم تو مى شنوى و آن چه را مى بينم تو مى بينى، جز اين كه تو پيامبر نيستى; بلكه وزير من بوده و به راه خير مى روى.
با تأمّل در اين جملات به خوبى روشن مى شود كه چگونه آيات قرآن با احاديث پيامبر و سخن امير مؤمنان على عليه السلام در خطبه قاصعه هماهنگ است. هر چند حضرت على عليه السلام پيامبر نيست; ولى نور وحى و رسالت را ديده و بوى نبوّت را استشمام كرده است.
اكنون مى پرسيم: آيا فكر مى كنيد اين مقام و رتبه امير مؤمنان على عليه السلام با مقام و منزلت همه صحابه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله قابل مقايسه است؟
آيا اگر تمامى درجات و كمالات اصحاب پيامبر صلى اللّه عليه وآله را در يك كفّه ترازو قرار دهيم و اين مقام و منزلت امير مؤمنان على عليه السلام را در كفّه ديگر، گمان مى كنيد با هم برابرى كنند؟
بنا بر اين چگونه برخى مى خواهند پاره اى از آن فضايل خيالى را بر اين مقام و منقبت والا برترى دهند؟
حضرت على عليه السلام پيامبر نبود; اما بوى نبوّت را استشمام كرده بود. به راستى اگر با دقّت بنگريم اين عبارت چه معنايى دارد؟
معنايى بس ژرف و دقيق دارد كه عقل ها و فهم هاى ما از درك آن ناتوان است… .
آرى على عليه السلام پيامبر نيست; اما وزير است. وزير براى چه شخصيّتى؟
براى پيامبرى كه شريف ترين و والاترين پيامبران، اشرف مرسلين، بزرگوارترين آن ها و نزديك ترين آن ها به خداوند سبحان است.
بنا بر اين وزارت چنين شخصيتى با وزارت حضرت موسى عليه السلام بسيار متفاوت است ; از اين رو كجا هارون به اين مقام و مرتبه مى تواند برسد؟
اكنون سخن ما در برترى امير مؤمنان على عليه السلام بر هارون نيست; بلكه سخن در آن است كه بين او و ابوبكر كدام سزاوار خلافت رسول خدا صلى اللّه عليه وآله هستند؟
1 . نهج البلاغه: 2 / 182، خطبه 193.