شركت در امور
مقامى كه در آيه اى ديگر آمده، اين است كه موسى عليه السلام از خدا مى خواهد كه هارون را شريك او در كارهايش گرداند، آن جا كه مى فرمايد:
(وَأَشْرِكْهُ في أَمْري).1
او را در كار من شريك ساز.
يعنى هارون در تمام مسئوليت هايى كه به عهده جناب موسى عليه السلام نهاده شده بود، شريك بوده و در تمام مناصب و مقام هايى كه به او داده شده است شريك خواهد بود.
به مقتضاى اين حديث، اين مقام براى امير مؤمنان على عليه السلام ثابت خواهد شد و آن حضرت در همه امور ياور پيامبر اكرم صلى اللّه عليه وآله خواهد بود مگر در منصب نبوّت. بنا بر اين امير مؤمنان على عليه السلام به غير از نبوّت، در هر منصب و مقامى با پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله شريك خواهد بود.
يكى از مسئوليت هاى پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله تعليم و تفسير قرآن بود، آن جا كه مى فرمايد:
(وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ).2
و ما بر تو قرآن را نازل كرديم تا آن چه را كه به سوى مردم نازل شده است براى آنان روشن سازى، شايد كه بينديشند.
هم چنين به آن حضرت حكمت عطا شده است، آن جا كه مى خوانيم:
(وَأَنْزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ…).3
و خدا كتاب و حكمت را بر تو نازل فرمود.
هم چنين از شئون آن حضرت اين است كه در اختلافات، مرجع مردم بوده است، آن جا كه مى فرمايد:
(لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذي يَخْتَلِفُونَ فيهِ).4
تا آن چه را كه در آن اختلاف مى كردند براى آنان روشن سازد.
همين طور طبق اين آيه آن حضرت حاكم بر مردم بود:
(إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النّاسِ بِما أَراكَ اللّهُ).5
به راستى كه ما اين كتاب را به حق بر تو نازل كرديم تا به آن چه خداوند به تو آموخته است در ميان مردم قضاوت كنى.
از طرفى پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله بر مردم از خودشان سزاوارتر و حكمش نافذ است، آن جا كه مى فرمايد:
(النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ…).6
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است… .
امير مؤمنان على عليه السلام، در تمامى اين مقام ها، مناصب و موارد ديگر ـ كه قرآن براى پيامبر صلى اللّه عليه وآله اثبات مى كند ـ شريك و هميار پيامبر است و او نيز چنين مقام ها و مناصب را دارا خواهد بود.
در يك جمله كوتاه آن حضرت، نفس پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله است و در تمامى كمالات و مقامات آن جناب، به غير از نبوّت، شريك بود. اين همان مطلبى است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله در آيه مباهله، حضرت على عليه السلام را به عنوان نفس و جان خود معرفى نمود. آن جا كه مى فرمايد: (قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ).7
بنا بر اين امير مؤمنان على عليه السلام بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر و حكمش نافذتر است. همو مبيّن و مفسّر قرآن، بيان گر احكام و حاكم على الاطلاق و مرجع اختلافات خواهد بود.
آيا با وجود چنين شخصى مى توان گفت شخص ديگرى جانشين پيامبر شود؟
آيا عقل مى پذيرد چنين انسانى كنار زده شود و كسى كه ذرّه اى از اين مقامات را ندارد و بويى از آن هم نبرده خليفه شود؟
گويى با بودن امير مؤمنان على عليه السلام پس از پيامبر، خود پيامبر زنده است; زيرا كه او جان رسول خدا صلى اللّه عليه وآله و شريك امر آن حضرت بود.
1 . سوره طه: آيه 32.
2 . سوره نحل: آيه 44.
3 . سوره نساء: آيه 113.
4 . سوره نحل: آيه 39.
5 . سوره نساء: آيه 105.
6 . سوره احزاب: آيه 6.
7 . سوره آل عمران: آيه 61.