عالمان اهل سنّت و ديدگاه حاكم نيشابورى
اما دانشمندان اهل سنّت در برابر ديدگاه حاكم نيشابورى و نقل اين روايت در المستدرك على الصحيحين و پافشارى او بر صحّت آن دچار سردرگمى شده اند.
ماجراى حديث طير و حاكم نيشابورى داستانى شد كه در بيشتر كتاب ها به هنگام پرداختن به احوالات حاكم و نقل حديث طير، آمده است. يعنى به دليل اين اقدام حاكم، سر و صداها به راه افتاده و علماى سنّى عليه او برخاستند و قيامتى برپا شد. از اين رو، به دليل اين حديث عده اى او را طرد كردند و گفتند: حاكم، رافضى است.
اما ذهبى و ابن حجر عسقلانى مى گويند: خداوند انصاف را دوست مى دارد، اين مرد رافضى نيست.
براى آگاهى بيشتر در اين باره به لسان الميزان، سير أعلام النبلاء و ديگر كتاب هاى اهل سنّت مراجعه نماييد.1
سپس عدّه اى آمدند و المستدرك على الصحيحين را كنار زدند و گفتند: در اين كتاب بر طبق معيارها و شروط بخارى و مسلم حتى يك روايت صحيح وجود ندارد(!)
ذهبى درباره اين ديدگاه مى گويد: اين لجاجت و اغراق گويى است.2
حتى گفته اند: هنگامى كه به دارقطنى اطلاع دادند حاكم نيشابورى، حديث طير را در المستدرك على الصحيحين آورده است، وى از اين عمل حاكم انتقاد كرد.
اين در حالى است كه ذهبى مى گويد: حاكم نيشابورى، المستدرك على الصحيحين را مدّتى پس از وفات دارقطنى تأليف كرده است.3
1 . لسان الميزان: 5 / 233، سير أعلام النبلاء: 17 / 174، ر.ك: ميزان الاعتدال: 3 / 608.
2 . سير أعلام النبلاء: 17 / 175.
3 . همان: 17 / 176.