بررسى و نقد ديدگاه ابن كثير
دليل ابن كثير بر ضعف حديث طير اين است كه دلش او را يارى نمى دهد تا اين حديث را بپذيرد. همان طور كه دل ابوجهل به وى كمك نكرد تا قرآن واسلام را بپذيرد.
همان گونه كه مى بينيد، مانع پذيرش يك روايت، دل يك دانشمند است. اين تاريخ نويس و مفسّر نمى گويد: اين حديث جعلى و ساختگى است، ادّعا نمى كند كه اين حديث، كذب است، نمى گويد: سندش چنين و چنان است و در آن خدشه وارد است، حتى نمى گويد: راوى آن، ضعيف است، يا فلان متن روايت ضعيف است و… .
اگر چنين مى گفت، جاى بحث و بررسى بود; چرا كه اين ها مناقشات علمى و قابل بررسى هستند و طرح اين گونه مباحث علمى نيز مانعى ندارد.
اما او مى گويد: در مجموع بايد گفت: دل من نسبت به صحّت اين اين حديث، ترديد دارد، هر چند طرق آن بسيار است(!)
البته رجوع به قلب از جمله روش هاى عالمان اهل سنّت در پاسخ به برخى احاديث است. در اين جا براى جلوگيرى از طولانى شدن بحث، فقط به ذكر يك نمونه بسنده مى كنيم.
هنگامى كه علماى اهل سنّت مى خواهند حديثى را رد كنند كه به وسيله روش هاى علمى موفّق نشده اند آن را رد نمايند و هيچ روشى جهت مناقشه در سند آن نمى يابند، گاهى به سوگند متوسّل مى شوند و مى گويند: به خدا سوگند كه جعلى و ساختگى است(!) و چه دليلى محكم تر از اين؟!
و گاهى به قلب هايشان رجوع مى كنند و مى گويند: قلب گواهى مى دهد كه حديثى جعلى است(!)
در اين باره فقط يك نمونه بيان مى كنيم.
حاكم نيشابورى در المستدرك على الصحيحين حديثى را از على بن ابى طالب عليهما السلام نقل مى كند كه حضرت على عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه وآله به من فرمود:
إنّ أوّل من يدخل الجنّة أنا وفاطمة والحسن والحسين عليهم السلام;
به راستى نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند من، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام هستيم.
گفتم: اى رسول خدا! پس دوستداران ما چه؟
فرمود: آنان به دنبال شما وارد مى شوند.
حاكم نيشابورى پس از نقل اين حديث مى گويد: سند آن صحيح است، اما بخارى و مسلم آن را نقل نكرده اند.1
اين حديث را حاكم نيشابورى نقل كرده است، حال، گناه ما چيست كه حاكم به دليل نقل اين حديث و حكم به صحّت آن ـ از نگاه ناصبى ها ـ دروغ گفته است؟
آرى، ما دوستداران اهل بيت عليهم السلام هستيم. ابتدا اين بزرگواران وارد بهشت مى شوند و ما پس از آن ها، در بهشت گام خواهيم نهاد; چرا كه ما اهل بيت عليهم السلام را دوست مى داريم.
البته ادله بسيارى در مورد شيوه رجوع به قلب وجود دارد; به گونه اى كه هيچ كس نمى تواند اين امر را انكار كند.
براى مثال ذهبى در تلخيص المستدرك در ذيل اين حديث مى گويد: اين حديث ناشناخته است و قلب به جعلى بودن آن گواهى مى دهد(!)2
اى كاش ذهبى در سند حديث ـ هر چند به بهانه ضعف يكى از راويان آن ـ مناقشه مى كرد. اما وى مى گويد: قلب به جعلى بودن آن گواهى مى دهد(!)
به راستى چرا قلب ذهبى به جعلى بودن حديث گواهى مى دهد؟
حديث مى گويد: نخستين كسانى كه وارد بهشت مى شوند، رسول خدا صلى الله عليه وآله، على مرتضى، فاطمه زهرا، حسن و حسين عليهم السلام و دوستداران آن ها به دنبالشان هستند.
چه مانعى وجود دارد و چه گزندى به ذهبى مى رسيد كه قلبش گواهى داده كه اين حديث، جعلى است؟
آيا حبّ و مهرورزى به اهل بيت عليهم السلام مانع ورود به بهشت مى شود كه قلبش گواهى داده كه اين حديث جعلى است؟ يا شك دارد كه رسول خدا، على مرتضى، فاطمه زهرا، حسن و حسين عليهم السلام اولين افرادى هستند كه وارد بهشت مى شوند؟
آيا در اين مورد ترديد مى كند؟ چرا قلبش به جعلى بودن حديث گواهى مى دهد؟
اين نكته اى است كه بايد تأمّل شود.
بنابراين، نخستين تلاش اهل سنّت، مناقشه در سند حديث شريف و حكم به ضعف آن است.
اما همان طور كه بيان كرديم، اين حديث در صحاح شش گانه آمده و داراى سندهاى صحيح است. براى اثبات صحّت سندهاى اين روايت، بخش فراوانى از سندهايى را كه در غير صحاح آمده واكاوى كرده ايم و در اين راستا بنابه ديدگاه هاى علماى بزرگ علم حديث و پيشوايان دانش جرح و تعديل، صحّت آن ها را به اثبات رسانديم.
1 . المستدرك على الصحيحين: 3 / 151.
2 . تلخيص المستدرك، ذهبى در ذيل آدرس پيشين: 3 / 151.