بررسى راويان حديث
همان طورى كه تأكيد كرديم سند نسائى معتبر و در واقع همان سند موجود در مسند ابويعلى است. ولى برخى از عالمان اهل سنّت تلاش مى كنند در سند اين حديث بحث و مناقشه نمايند.
ما نيز از اين بحث و بررسى روايت استقبال مى كنيم; چرا كه اگر در بحث، روش علمى دنبال شود، ما نيز آن را مى پذيريم و حتى در صورت درست بودن استدلال، از اين سند چشم پوشى مى كنيم و به جاى آن، به سراغ ديگر نقل هاى موجود از اين واقعه تاريخى خواهيم رفت.
اما اگر نادرستى بحث و غير منطقى بودن مناقشه هاى موجود پيرامون اين سند، آشكار گردد و روشن شود كه اين بحث ها از روى تعصّب دنبال مى شوند، چه بايد كرد؟!!
برخى ديگر از عالمان اهل سنّت تلاش كرده اند كه در اعتبار يكى از راويان اين حديث; يعنى سُدّى خدشه وارد سازند. حال آن كه او همان اسماعيل بن عبدالرحمان و از راويان مورد اعتماد مسلم، ترمذى، نسائى، ابوداوود و ابن ماجه است.
احمد درباره وى مى گويد: سدّى ثقه و قابل اعتماد است.1
ديگر بزرگان نيز درباره او چنين اظهار نظر مى كنند، تا جايى كه ابن عدى كه درمورد راويان احاديث و تأييد آنان، سخت گير است درباره اسماعيل بن عبدالرحمان مى گويد: او در نقل روايت، فردى درستكار و راستگو است.2
فراتر اين كه سدّى از مشايخ شعبة بن حجّاج است.3 پيش تر گفتيم كه شعبه، در زمينه دانش حديث، امير مؤمنان لقب گرفته است و مى گويند: وى فقط از افراد ثقه و مورد اعتماد روايت نقل مى كند.
از جمله افرادى كه به اين امر اعتراف مى كند و يا چنين ادّعايى را در مورد وى دارد، ابن تيميه است. سبكى نيز سخن او را در كتاب شفاء السقام نقل مى كند.4
بنابراين، وقتى اسماعيل بن عبدالرحمان راوى پنج صحيح از صحاح شش گانه باشد و احمد بن حنبل، عجلى، ابن عدى و ديگر رجال شناسان نيز او را ثقه و مورد اعتماد مى دانند،5 ديگر جاى بحث و مناقشه پيرامون اين راوى و خدشه وارد ساختن در سند اين حديث باقى نمى ماند; حديثى كه بر فضيلت و برترى امير مؤمنان على عليه السلام دلالت دارد و در همين حال بيان گرِ نبود اين فضيلت در ديگر افراد و صحابه رسول خدا صلى الله عليه وآله است.
1 . الجرح والتعديل رازى: 2 / 184، شماره 625.
2 . معرفة الثقات، عجلى: 1 / 227.
3 . الكامل فى ضعفاء الرجال، ابن عدى: 1 / 278.
4 . شفاء السقام فى زيارة خير الأنام: 75.
5 . تهذيب التهذيب: 4 / 297، شماره 590.